درنگي در زندگي و پيام شهيد احمد علي محمدي
شهيد گرامي احمد علي محمدي (1367 ـ1343)
شهيد " احمد علي محمدي" فرزند "عليكرم و آسيه" در روز اول مهر ماه سال 1343 در دامان خانوادهاي متدين و مومن به احكام و مباني اسلامي در روستاي " قصلان" از توابع شهرستان قروه همچون خورشيدي فروزان تابيدن گرفت. آن شهيد ارجمند در راستاي پاسداري از انقلاب اسلامي به عضويت رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان قروه درآمد و به صفوف خللناپذير سبزپوشان سپاه اسلام پيوست و از آن طريق به جبهههاي ايمان عليه كفر شتافت و با حضوري آگاهانه در آن دانشگاه عشق و معرفت خود را به مجاهدان في سبيل الله مسمي نمود. تا اين كه در بيست و هفتمين روز از مرداد ماه سال هزار و سيصد و شصت و هفت در منطقه عملياتي والفجر ده به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و به خيل عظيم شهداي انقلاب اسلامي پيوست. مزار مطهر شهيد محمدي در گلزار شهداي روستاي قصلان زيارتگاه عاشقان شهادت و مريدان مكتب ايثار و شهادت ميباشد. از شهيد محمدي يك فرزند پسر به يادگار مانده است.
همسر شهيد روايت ميكند كه: قبل از هر چيزي ما را سفارش ميكرد كه از ياد خدا غافل نباشيم و در همه جا به فكر و ياد و عبادت پروردگار معبودمان باشيم. به ما سفارش ميكرد كه به پدر و مادرمان نيكي كنيم چون نيكي كردن به پدر و مادر خود از واجبات ميباشد و پيامبر اكرم (ص) در اين مورد سفارشات زيادي فرموده است هميشه در مورد تربيت فرزندانم تاكيد داشت و مدام ميگفت كه به فرزندانم آداب الهي را بياموز تا زمانيكه به سن بلوغ رسيدند به واجبات الهي عادت نمايند. به آنها بياموز كه افرادي درستكار باشند و به سفارشات پيامبر (ص) و اوليا احترام بگذارند. در ميان مردم آداب و رسوم اوليا را داشته باشند و هرگز كاري خلاف اسلام انجام ندهند و هميشه و در همه حال راه امام خميني (ره) و شهيدان را ادامه دهند.
عشق حسيني
حالش بسيار بد بود، زهر وارد خونش شده بود،صورتش بسيار زرد، بطوريكه پارچه زردي كه بر پيشانياش بسته بودند، تا شكاف زخم سرش را به هم آورد، از صورتش قابل تشخيص نبود، گاهي از درد بيهوش ميشد بچههايش داشتند دق ميكردند. بغض گلويشان را گرفته بود. قاتلش را گرفته بودند، در اتاقي او را زنداني كرده بودند. بهوش آمد، گفت پسرم، ضارب مرا گرفتهايد؟ عرض كرد بله يا اميرالمومنين پسرم حسن جان، به موقع غذا به او بدهيد نكند گرسنه بماند. به وقت آب به او بدهيد نكند تشنه بماند، پسرم او به حصيري كه خودم شبها بر آن ميخوابيدم عادت ندارد، بستر نرمي برايش آماده كن تا آرام بخوابد تعجب نكنيد. اين سفارشات علي براي يك مهمان نيست، بلكه سفارش او در مورد قاتلش است. بله، علي حاضر نيست هيچكس حتي قاتلش در سختي به سر برد، اساساً علي شهيد شد، تا ديگران به راحتي، راحت باشند. انصاف هر مُنصفي اقرار ميكند كه هيچكس به مانند شهداء نتوانستهاند به علي اقتدا كنند، بهترين كساني كه توانستهاند در مسير علي عليهالسلام طّي ميسر كنند همان شهداء بودند شهداء در اين واديه هم گوي سبقت را از هم ربودند، شهيد محمدي نه به ادعا بلكه با خونش به علي اقتدا كرد و راحتي را براي ما بوجود آورد اساساً نقش و تاثير الگو براي انسان، همين است كافي است انسان مدتي طبق فطرت پاك خود، رفتار كند. آنوقت است كه تا نام و ياد و اُصافِ علي را بشنود، شيفته و جان باخته نديده علي ميشود.
شهيد احمد علي محمدي جان خود را تقديم كرد تا باري ديگر، شهادت علي عليهالسلام بروز و ظهور پيدا كند. چقدر زيباست آخرين جملات شهداء. اين آخرين جملات، نشانِ مهمترين دغدغههاي آنها بوده، دغدغه مهمِ شهيد احمد علي محمدي هم تربيت اسلامي فرزندان، و ادامه راه خميني كبير (ره) و ادامه راه شهداء بود.
دَيْنِي كه شهيد محمدي به گردن ما دارد، ادامه راهش است اي همراهان. پس بيائيد از خدا بخواهيم كه ما مديون خودش نگرداند.
پيام شهيد
بسم الله الرحمن الرحيم
از ياد خدا غافل نباشيم و در همه جا به فكر و ياد و عبادت پروردگار معبودمان باشيم و به ما سفارش ميكرد كه به پدر و مادرمان نيكي كنيم چون نيكي كردن به پدر و مادر جزء واجبات ميباشد و پيامبر اكرم (ص) در اين مورد سفارشات زيادي نموده است. همسرم اگر بعد از رفتن من به جبهه شهيدي نصيبم شد و شهيد شدم اگر فرزندم پسر بود او را عباس بناميد تا هميشه با بردن نام عباس به ياد من بيفتيد و اگر فرزندم دختر به دنيا آمد او را مريم بناميد تا مانند حضرت مريم معصوم و پاكدامن باشد و به فرزندانم در سن 10 سالگي آداب الهي به آنها بياموز تا وقتي كه به سن بلوغ رسيدند به واجبات الهي عادت كنند به آنها بياموز كه افرادي درستكار باشند و به سفارشات پيامبر و اوليا احترام بگذارند در ميان مردم آداب و رسوم اوليا را داشته باشند و هرگز كاري خلاف اسلام انجام ندهند و هميشه و در هر حال راه امام خميني و شهيدان را ادامه دهند.