نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خواب
خاطره ای از سردار علی حیاتی ، راوی همرزم شهید
شهید علی حیاتی و شهید علی بازدار که به ترتیب مسئول و معاون گروهان بودند، روی یک حصیر می خواب یدند و بنده و شهید آدینه که نسبتی این گونه داشتیم، روی حصیر دیگر. چون خسته بودیم خیلی زود خواب مان می برد. صبح ها وقتی از خواب بیدار می شدیم، احساس درد می کردیم و جای حصیرها روی بدن هایمان مانده بود...
کد خبر: ۴۵۸۹۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۶

مادرانه ای از شهید رضا حسینی
هربارکه بر مزار رضا می رفتم دو قبرگمنام کنار هم بود که یکی ازآنها رضا بود (اما ما نمی دانستیم کدامیک رضا است) ؟ همیشه می گفتم تو پیش خدا عزیزهستی. ازخدا بخواه تا قبرت را نشانم دهد. گفت: مادرجان دیگرناراحت نبا شی که من کجا هستم من همین جا هستم.
کد خبر: ۴۵۶۶۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۸

خاطراتی از شهید محمود عبداللهی
من که در جبهه بودم یک شب خواب دیدم که خداوند فرزند دختری به من می دهد و من اسم او را فاطمه می گذارم برای همین قبل از اینکه فرزندم متولد شود اسم او را در خواب به من گفتند برای همین فاطمه را انتخاب کردم من هم از این اسمی که برای فرزندم گذاشت ، خرسند شدم و خدا را شکر کردم
کد خبر: ۴۵۲۸۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۷

گفتگوی اختصاصی با مادر دوشهید کرمانشاهی - شهاب و سیامک حسینی؛
مادر دوشهید کرمانشاهی می گوید: به عراقی ها نزدیک بودند طوری که می شده صدای عراقی ها را بشنوند به یکباره دیده بان عراقی به سمت آنها خمپاره ای پرتاب می کند و دو فرزندم همان جا و دست در دست هم به شهادت می رسند.
کد خبر: ۴۵۰۰۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۷

گفتگو با مادر شهید محمد سعید جعفری؛
می دانستم که این راه را انتخاب کرده بود. در همان لحظات دیگران به من گفتند ما گفتیم الان شما چه می کنید- مظورشان مویه کردن و زبان گرفتن های مرسوم در میان مادران عزادار بود گفتم من می دانستم که این راه مقدس به شهادت ختم می شود. سعید هم می دانست و فقط دنبال همین آخر و عاقبت می گشت. الحمد الله موفق هم شد .
کد خبر: ۴۴۹۱۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۲۷

معصومه امیرزاده دانش‌آموز سوم دبیرستانی بوده است که در یک پژوهش درباره دانش‌آموزان شهید استان هرمزگان با زندگی‌نامه شهید «غلامرضا حقانی» آشنا می‌شود «من خواب دیده بودم» روایت زندگینامه این شهید گرانقدر است.
کد خبر: ۴۴۷۸۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۹

روایتی خواندنی از خواهر شهید «باب الله صفری» را در سالروز شهادتش می خوانید؛
نکند من بمانم برای آخر جنگ!!! نکند پیوستن من به دوستان و یارانم به تأخیر بیفتد!!! ولی با این همه با یک طمانینه و یک آرامش و اطمینان خاصی می گفت: که من این بار که به جیهه بروم حتماً شهید خواهم شد و مطمناً باز می گردم.
کد خبر: ۴۴۷۵۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۱/۰۷

عکس/
نشست نقد و بررسی کتاب «من خواب دیده بودم» با حضور دکتر رحیم نریمانی مدیرکل اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران، دکتر نصرالله قادری و علی الله سلیمی دو منتقد ادبی و معصومه امیرزاده گشوئیه نویسنده کتاب، در سالن جلسات معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید برگزار شد.
کد خبر: ۴۴۳۸۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۱

در نشست نقد و بررسی کتاب «من خواب دیده بودم» مطرح شد:
نشست نقد و بررسی کتاب «من خواب دیده بودم» با حضور دکتر رحیم نریمانی مدیرکل اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران، دکتر نصرالله قادری و علی الله سلیمی دو منتقد ادبی و معصومه امیرزاده گشوئیه نویسنده کتاب، در سالن جلسات معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید برگزار شد.
کد خبر: ۴۴۳۷۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۱

مراسم نقد و بررسی کتاب «من خواب دیده بودم» با حضور «معصومه امیرزاده» ، نصرالله قادری و علی الله سلیمی در سالن اجتماعات معاونت فرهنگی بنیاد شهید برگزار شد.
کد خبر: ۴۴۳۷۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۱

شهيد حسينعلى رجب نژاد فرزند رجب در تاريخ 15 خرداد 1344 در يك خانواده كارگر و متعصب به اسلام در شهرستان قائمشهر به دنيا آمد.علاقه رفتن به سربازى و جبهه ها باعث شد، شهيد در اين اواخر بشارت شهادت را در خواب ببيند و اين مطلب را در آخرين بار مرخصيش به بستگان و ديگر عزيزان خود گفته بود.
کد خبر: ۴۴۳۷۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۰

جلسه نقد و بررسی کتاب «من خواب دیده بودم» با حضور «معصومه امیرزاده»، نصرالله قادری و علی الله سلیمی برگزار می‌شود.
کد خبر: ۴۴۳۴۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۷

به بهانه سالگرد بازگشت پیکر دو برادر شهید دلاوریان
مانده علي دلاوریان در تاريخ 1334/4/1 در شهرستان آران و بيدگل ، در خانواده‌اي مذهبي و از طبقه متوسط جامعه چشم به جهان گشود.در سال 1357 یعنی اوايل ازدواج ، شهيد خواب ي مي‌بينند كه به اتّفاق همسرش در باغي زيبا بودند كه ناگهان سرِ دو پسر بچّه را كه بريده بودند ، مي‌بينند. تعبير اين خواب به گفتة يكي از روحانیّوين اين بود كه داراي دو پسر خواهيد شد و خود ايشان هم شهيد مي‌شوند و اين خواب در سال 1358 و 1360 با تولّد پسرهايشان و سال 1362 با شهادت ایشان تعبير شد.
کد خبر: ۴۴۱۵۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۱

خاطره شهيد مسعود اماني
جوانی مٶمن و وفادار به نظام اسلامی بود که انگیزه و هدفی جز خدمت به اسلام و مردم محروم منطقه نداشت...
کد خبر: ۴۴۱۰۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۱

خاطرات شهید رضوی (13)؛
همسر شهید رضوی، در خاطراتی تعریف می‌کند: وقتی پیکر گلگون آقا تقى را وسط حیاط گذاشتند، پسرم حمزه خواب بود و بیدار نشد. آقا تقی هیچ‌وقت دلش نمی‌خواست حمزه پدرش را در چنین وضعی ببیند.
کد خبر: ۴۴۰۸۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۸

خواب دیدم بهرام وارد دریا شد و شنا کنان به سوی این بزرگوار رفت تا به آنها رسید. بعد یک باره همگی مانند کبوتر به پرواز درآمدند و به آسمان رفتند....
کد خبر: ۴۴۰۷۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۲

همیشه مشغول کار و زحمت بود. می گفتم : پسرم چرا اینقدر به خودت زحمت می دهی؟ جواب می داد : مادر جان برای آسایش شما و خواهرانم هرکاری از دستم برآید کوتاهی نمی کنم....
کد خبر: ۴۴۰۷۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۲

شهید مسعود افشاریان شاندیز نهم اسفند ماه 1362 در عملیات خیبر پس از منهدم ساختن شانزده تانک دشمن با اصابت ترکش به بدنش و گلوله به چشمش به شهادت می رسد. او قبل از عملیات خواب شهادت خود را دیده بود و به همرزش «داوود فر» گفته بود که از لحظه ورودم به عراق هفتاد و دوساعت بعد شهید می شوم.
کد خبر: ۴۳۹۴۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۸

خاطره ای از «بسیجی شهید اسماعیل اعظمی» از شهدای شهریورماه استان ایلام
روزی که ایشان حرکت کردند یادم می آید من و مادرم وی را همراهی کردیم ، مادرم حس عجیبی داشت ولی نمی خواست که برادرم بفهمد ، چرا که نمی خواست که فرزندش با نگرانی به جبهه برود
کد خبر: ۴۳۶۶۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۷

زندگى نامه شهید ولی الله نبی زاده؛
در عملیات بیت المقدس شرکت کرد و سالم برگشت و دوباره در سپاه به ادامه خدمت پرداخت و پس از مدتی نتوانست آرام بگیرد و دوباره به جبهه رفت. این بار قبل از رفتن حال و هوای دیگری داشت، انگار خواب ديده بود که شهید می شود بیشتر موقعها را در اتاقی تنهایی قرآن و نماز می خواند.
کد خبر: ۴۳۴۵۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۳