خاطرهای از شهید «جهانگیر فاضلی»
مادر شهید تعریف میکند: یک روز به شهید گفتم؛ مادرجان، صبر کن حالت بهتر شود، بعد برو. اما جهانگیر با همان آرامش همیشگیاش گفت؛ مادرجان، اگر ما نرویم، پس چه کسی باید از این کشور دفاع کند؟ اگر هر جوانی فکر کند دیگری میرود، آنوقت دیگر کسی در جبهه نمیماند.
کد خبر: ۵۸۹۵۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۶
مراسم وداع با مادر شهید روز سهشنبه مورخ ۲۶ فروردین ماه رأس ساعت ۱۱ در کلیسای «سرکیس مقدس» برگزار خواهد شد.
کد خبر: ۵۸۹۵۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۶
مراسم وداع با مادر شهید روز سهشنبه مورخ ۲۶ فروردین ماه رأس ساعت ۱۱ در کلیسای «سرکیس مقدس» برگزار خواهد شد.
کد خبر: ۵۸۹۵۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۶
مراسم وداع با مادر شهید روز سهشنبه مورخ ۲۶ فروردین ماه رأس ساعت ۱۱ در کلیسای «سرکیس مقدس» برگزار خواهد شد.
کد خبر: ۵۸۹۵۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۶
خاطرهای از شهید «عبدالمجید قنبری باغستانی»
مادر شهید تعریف میکند: از نانوایی که برگشتم ساک مجید را دیدم، از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم. چشم میچرخاندم تا ببینمش که ناگهان صدای عبدالرضا به گوشم خورد که گفت مجید شهید شده.
کد خبر: ۵۸۹۰۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸
شهید «مسعود فرشادی» یکم دی ۱۳۴۸، در شمیرانات چشم به جهان گشود. به عنوان بسیجیی در جبهه حضور یافت. ۲۰ دی ۱۳۶۵، در شلمچه شهید شد. پیکر مطهر مادر شهید معظم مسعود فرشادی، پس از برگزاری مراسم تشییع باشکوه، در جوار آستان مقدس امامزادگان پنج تن (علیهمالسلام) به خاک سپرده شد تا در آرامگاه ابدی خود، همنشین فرزند شهیدش و دیگر شهدای والامقام باشد.
کد خبر: ۵۸۹۰۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸
شهید «مسعود فرشادی» یکم دی ۱۳۴۸، در شمیرانات چشم به جهان گشود. به عنوان بسیجیی در جبهه حضور یافت. ۲۰ دی ۱۳۶۵، در شلمچه شهید شد. پیکر مطهر مادر شهید معظم مسعود فرشادی، پس از برگزاری مراسم تشییع باشکوه، در جوار آستان مقدس امامزادگان پنج تن (علیهمالسلام) به خاک سپرده شد تا در آرامگاه ابدی خود، همنشین فرزند شهیدش و دیگر شهدای والامقام باشد.
کد خبر: ۵۸۹۰۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸
شهید «مسعود فرشادی» یکم دی ۱۳۴۸، در شمیرانات چشم به جهان گشود. به عنوان بسیجیی در جبهه حضور یافت. ۲۰ دی ۱۳۶۵، در شلمچه شهید شد. پیکر مطهر مادر شهید معظم مسعود فرشادی، پس از برگزاری مراسم تشییع باشکوه، در جوار آستان مقدس امامزادگان پنج تن (علیهمالسلام) به خاک سپرده شد تا در آرامگاه ابدی خود، همنشین فرزند شهیدش و دیگر شهدای والامقام باشد.
کد خبر: ۵۸۹۰۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸
عائده سرور در مراسم تشییع دومین پسرش، تفنگ مخصوصش را هدیه گرفت.
کد خبر: ۵۸۸۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۳
عائده سرور در مراسم تشییع دومین پسرش، تفنگ مخصوصش را هدیه گرفت.
کد خبر: ۵۸۸۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۳
عائده سرور در مراسم تشییع دومین پسرش، تفنگ مخصوصش را هدیه گرفت.
کد خبر: ۵۸۸۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۳
عائده سرور در مراسم تشییع دومین پسرش، تفنگ مخصوصش را هدیه گرفت.
کد خبر: ۵۸۸۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۳
عائده سرور در مراسم تشییع دومین پسرش، تفنگ مخصوصش را هدیه گرفت.
کد خبر: ۵۸۸۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۳
فیلم/
گاهی یک هدیه، ارزشی فراتر از مادیات دارد؛ نشانهای از عشق، ایثار و برکتی که در دلها جاری میشود. در برنامه تلویزیونی «محفل»، مادر شهید «حججی» با دستانی پر از محبت، هدیهای ارزشمند از شهید به دختر جوانی تقدیم کرد که مسیر زندگیاش با این شهید تغییر کرده بود.
کد خبر: ۵۸۸۴۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۵
انتشار به مناسبت بزرگداشت روز شهدا/
زمانی که فهمیدم سمیر عازم جبهه است ابتدا خیلی ناراحت و بیقرار شدم. اما وقتی پافشاری او را دیدم فهمیدم باید او را به خدا بسپارم. سمیر بیسیمچی بود در لشکر بدر. فرماندهاش یک روز زنگ زد و گفت که سمیر گلوله خورده، اما فعلاً نتوانستیم او را پیدا کنیم و من دوازده سال منتظر بودم که پسرم سمیر از در بیاید و دوباره مادر صدایم بزند؛ و انتظاری که با یک پلاک و چند استخوان پایان یافت. نوید شاهد به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهید به سراغ یکی از مادران شهدا رفته است که مصاحبه با وی در ذیل آمده است.
کد خبر: ۵۸۸۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲
انتشار به مناسبت بزرگداشت روز شهدا/
زمانی که فهمیدم سمیر عازم جبهه است ابتدا خیلی ناراحت و بیقرار شدم. اما وقتی پافشاری او را دیدم فهمیدم باید او را به خدا بسپارم. سمیر بیسیمچی بود در لشکر بدر. فرماندهاش یک روز زنگ زد و گفت که سمیر گلوله خورده، اما فعلاً نتوانستیم او را پیدا کنیم و من دوازده سال منتظر بودم که پسرم سمیر از در بیاید و دوباره مادر صدایم بزند، و انتظاری که با یک پلاک و چند استخوان پایان یافت. نوید شاهد به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهید به سراغ یکی از مادران شهدا رفته است که مصاحبه با وی در ذیل آمده است.
کد خبر: ۵۸۸۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲
انتشار به مناسبت بزرگداشت روز شهدا/
زمانی که فهمیدم سمیر عازم جبهه است ابتدا خیلی ناراحت و بیقرار شدم. اما وقتی پافشاری او را دیدم فهمیدم باید او را به خدا بسپارم. سمیر بیسیمچی بود در لشکر بدر. فرماندهاش یک روز زنگ زد و گفت که سمیر گلوله خورده، اما فعلاً نتوانستیم او را پیدا کنیم و من دوازده سال منتظر بودم که پسرم سمیر از در بیاید و دوباره مادر صدایم بزند؛ و انتظاری که با یک پلاک و چند استخوان پایان یافت. نوید شاهد به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهید به سراغ یکی از مادران شهدا رفته است که مصاحبه با وی در ذیل آمده است.
کد خبر: ۵۸۸۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲
انتشار به مناسبت روز بزرگداشت شهدا
«زمانی که فهمیدم سمیر عازم جبهه است ابتدا خیلی ناراحت و بیقرار شدم. اما وقتی پافشاری او را که دیدم فهمیدم باید به خدا بسپارمش. سمیر بیسیمچی بود در لشکر بدر. فرماندهاش یکروز زنگ زد و گفت که سمیر گلوله خورده، اما فعلاً نتوانستیم او را پیدا کنیم و من دوازده سال منتظر بودم که پسرم سمیر از در بیاید و دوباره مادر صدایم بزند و انتظاری که با یک پلاک و چند استخوان پایان یافت.» نوید شاهد به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهید به سراغ یکی از مادران شهدا رفته است که مصاحبه با وی در ذیل آمده است.
کد خبر: ۵۸۸۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲
انتشار به مناسبت روز بزرگداشت شهدا
«زمانی که فهمیدم سمیر عازم جبهه است ابتدا خیلی ناراحت و بیقرار شدم. اما وقتی پافشاری او را که دیدم فهمیدم باید به خدا بسپارمش. سمیر بیسیمچی بود در لشکر بدر. فرماندهاش یکروز زنگ زد و گفت که سمیر گلوله خورده، اما فعلاً نتوانستیم او را پیدا کنیم و من دوازده سال منتظر بودم که پسرم سمیر از در بیاید و دوباره مادر صدایم بزند و انتظاری که با یک پلاک و چند استخوان پایان یافت.» نوید شاهد به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهید به سراغ یکی از مادران شهدا رفته است که مصاحبه با وی در ذیل آمده است.
کد خبر: ۵۸۸۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲
انتشار به مناسبت روز بزرگداشت شهدا
«زمانی که فهمیدم سمیر عازم جبهه است ابتدا خیلی ناراحت و بیقرار شدم. اما وقتی پافشاری او را که دیدم فهمیدم باید به خدا بسپارمش. سمیر بیسیمچی بود در لشکر بدر. فرماندهاش یکروز زنگ زد و گفت که سمیر گلوله خورده، اما فعلاً نتوانستیم او را پیدا کنیم و من دوازده سال منتظر بودم که پسرم سمیر از در بیاید و دوباره مادر صدایم بزند و انتظاری که با یک پلاک و چند استخوان پایان یافت.» نوید شاهد به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهید به سراغ یکی از مادران شهدا رفته است که مصاحبه با وی در ذیل آمده است.
کد خبر: ۵۸۸۲۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲