وقتی سجاده ها و قرآن رادر دستش دیدم علت را با تعجب از او پرسیدم، در جواب گفت،نیّت کرده بودم که از دست رنج خودم این قرآن و سجاده ها را بخرم و به مسجد محل هدیه نمایم...
تا اینکه در سال 1365به عنوان پیشمرگ مسلمان کرد و خدمتگزار مردم لباس خدمت و جهاد را به تن کرد جهادگری که هم در میدان جنگ حضور پیدا میکرد و هم در عمران و آبادانی با اعتقاد قلبی و ایمانی راسخ به کارش عشق میورزید....
در سال 1365 به عنوان پیشمرگ مسلمان کرد سازماندهی شد و در گردان نبی اکرم(ص) فعالیت میکرد که برای تعقیب ضد انقلاب ماموریت یافت تا به منطقه اعزام گردد...
در امانت داری و انجام وظیفه زبان زد همه بود و در اقامه نماز و گرفتن روزه ماه مبارک رمضان همواره اهل خانه را تشویق می کرد و خود نیز عامل به انجام فرایض دینی بود ..
محمد صالح با مشاهده جراحت راننده یکی از آمبولانس های حمل مجروحین، قصد بردن ماشین به سمت بیمارستان را می نماید که توسط مزدوران رژیم شاهنشاهی مورد اصابت تیر مستقیم قرار میگیرد
آن روز در خانه نشسته بودم كه با صداي تيراندازي از جا پريدم. صدا خيلي نزديك بود. فوراً بيرون رفتم تا ببينم باز چه خبري شده. همين كه به كوچه رفتم، با ناباوري ديدم كه برادرم تير خورده و روي زمين افتاده. به طرفش دويدم. .....
کوه سنگ سیاه سنندج که امروز با توسعه شهر در حاشیه شهر واقع گردیده برای همیشه گواه مظلومیت جوانان کرد سنندجی است، جوانانی که در سختترین شرایط و تحت سختترین شکنجههای قرون وسطایی بیدفاع و بیگناه شربت گوارای شهادت را نوشیدند.....