شهدای شهرستان ری

خواهر شهید: سوغاتی من، کتاب و نوارهای عزاداری بود

سوسن مغازه‌ای خواهر شهيد حسن ناودل مغازه‌ای می‌گوید: برادرم عاشق سفر بود، هربار هم كه می‌رفت پس از مدتی با دلتنگی فراوان و با دست‌های پُر از سوغاتی برای خانواده مخصوصاً برای من كه آن زمان آخرین عضو خانواده بودم، باز می‌گشت. هديه‌های من معمولاً کتاب و نوارهای عزاداری و سخنرانی بود.

پدر شهید «حسن حلوایی» به فرزند شهیدش پیوست

کربلایی رضا حلوایی پدر گرانقدر شهید «حسن حلوایی» به علت کهولت سن و بیماری دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

پدر شهید «هادی شکری» آسمانی شد

حاج علی شکری پدر گرانقدر شهید «هادی شکری» بعلت کهولت سن و بیماری دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

عکس نوشت| اسلام کامل‌ترین دین است

شهید «محمدعلی بهرامی زاده» در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «ای برادر و ای خواهری که احساس مسئوليت می‌کنی، اين را بدان که اين جريان يک جريان ساده‌ای نيست. ميان کفر و اسلام است. اسلامی که بهترين دين‌ها و راه تفاوت انسان است.»

خون شهدا درخت اسلام را بارور می‌کند

شهید «محمدعلی شمشیری» در بخشی از وصیت‌نامه‌اش آورده است: «با اعتقاد به جبهه حق علیه باطل می‌روم و اعلام می‌کنم که اسلام خون می‌خواهد و ما با آگاهی می‌خواهیم اگر لیاقت داشته باشم خونی نثار انقلاب خدایی و خونبار خویش کنیم.»

به همت گروه جهادی رهروان مهدوی انجام شد؛

ارائه خدمات دندانپزشکی رایگان به خانواده های شهدای مدافع حرم تیپ فاطمیون شهرری

خدمات دندانپزشکی رایگان به همت گروه جهادی رهروان مهدوی در محل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان ری به خانواده های معزز شهدای مدافع حرم تیپ فاطمیون ارائه شد.

پیکر شهید‌ «امیر زمان‌زاده» در نورالشهداء پردیس آرام گرفت+فیلم

همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) پیکر مطهر شهید «امیر زمان زاده» که ابتدای هفته از نایین اصفهان به پردیس منتقل شده بود، با تشییع پرشور شهروندان ولایتمدار در نورالشهداء به خاک سپرده شد. فیلم این بدرقه را در نوید شاهد می‌بینید.

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

شهیدی که حضور در جبهه را یک تکلیف می‌دانست

صغری چگینی مادر شهید «علی قرابرچکلو» می‌گوید: «فرزند دیگرم در جبهه بود، همیشه به علی می‌گفتم: بگذار برادرت از جبهه بیاید بعد شما به جبهه برو. علی در جواب می‌گفت: در کشور جنگ است و همه باید به جبهه برویم، من نمی توانم در خانه بمانم تا نوبت من برسد.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.

مادر شهید «غلامرضا آشنا» به فرزند شهیدش پیوست

حاجیه خانم زهرا امیری مادر شهید والامقام «غلامرضا آشنا» از شهدای شهرستان قرچک پس از سال‌ها تحمل رنج و درد فراق، دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.

دیدار مدیر کل بنیاداستان تهران با مادر شهید«عسگری»

مدیر کل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان های استان تهران با حضور در منزل شهید حشمت اله عسگری به مادر شهید ادای احترام کرد.

پسندم آنچه را جانان پسنده

خواهر شهید «داود سمیعی» می‌گوید: «یک بار که به مرخصی آمده بود، به خانه‌ی ما آمد. مادر هم خانه‌ی ما بود. از ما خواست تا برایش دختری را پیدا کنیم. هرگز یادم نمی‌رود؛ سرش را روی زانوی من گذاشت و در حالی که موهایش را نوازش می‌کردم گفت: «هر کسی رو که تو بپسندی من قبول می‌کنم.»

تصاویر منتشر نشده شهید «محمد ناظری بجه‌میر»

شهید «محمد ناظری بجه‌میر» در سن بیست سالگی و پس از رشادت‌های فراوان دربیست و دوم دی ماه سال 1365 با سمت تک تیرانداز در شلمچه بر اثر اصابت ترکش و سوختگی به دیار الهی شتافت. در ادامه تصاویری از این شهید گرانقدر را می‌بینید.

شهید «حسین نصیری» به روایت تصاویر ماندگار

شهید «حسین نصیری» در سن بیست و دو سالگی و پس از رشادت‌های فراوان در شانزدهم مهر ماه سال 1359 در سرپل ذهاب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به دیار الهی شتافت. در ادامه تصاویری از این شهید گرانقدر را می‌بینید.

بی‌سیم‌چی گردان سلمان شهید «مرتضی محبّتی» را بیشتر بشناسیم

شهید «مرتضی محبّتی» در جبهه دارخوئین، بی‌سیم‌چی گردان سلمان از تیپ محمد رسول الله(ص) بود که در حمله بیت المقدس در تاریخ 10 اردیبهشت سال 1361 به شهادت رسید.

جلوه‎هایی از عشق به بندگی در کلام شهید «محمدی»

شهید «رضا محمدی» در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: «راهى را كه ما ميرويم راهى است‌كه ‌بسوى الله مي‌رود، راهى را كه كاروانهاى بسيارى از آن راه مي‌روند، مقصد براى آنها كه رفتند و مى روند راهى معلوم و روشن است اين مقصد بسوى الله ختم مي‌شود.»

راه "شهادت" را آگاهانه انتخاب کردم

شهید «رضا محمدی» در بخشی از وصیت‌نامه‌اش آورده است: «من با چشمی باز به این راه پا نهادم و با پاهای خود وارد این عمل شدم و عامل محرک من خدا بود و بس خیلی دوست داشتم وقتی‌که مرا در تابوت می‌گذارید پاهایم را بیرون گذارند تا همه ببینند که من با پاهای خود به این راه پا گذاشتم. چشم را باز گذارند تا همه ببینند که من با چشم باز رفتم.»