شهدای شهرستان تویسرکان - صفحه 4

شهدای شهرستان تویسرکان
وصیت‌نامه و دست‌نوشته شهید «علی شهیددوست»

پاسداران، قدر خود را بدانید و از روی اخلاص کار کنید

پاسداران قدر خود را بدانید و از روى اخلاص و خلوص نیت و براى رضاى خدا کار بکنید، شما عزیزان برای امام خیلى ارزش دارید، این ارزش‌ها را با برخوردهاى خوب حفظ کنید.

یادواره شهدای ورزشکار تویسرکان برگزار می‌شود

یادواره ۷۵ شهید ورزشکار شهرستان تویسرکان برگزار می‌شود.

سفر یک روزه مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران به تویسرکان

مدیرکل بنیاد شهید همدان در سفری یک روزه به تویسرکان با جانبازان و خانواده‌های شهدا دیدار کرد.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

نماز شب را به رضا اقتدا می‌کردیم

مادر شهید منیعی گفت: در منزل پیش نماز، نماز‌های شب ما بود و ما به ایشان اقتدا می‌کردیم.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

چهره اش را برای آخرین بار ندیدم

مادر شهید بیاتی گفت: وقتی منافقان به شهادت رساندنش، چند روزی در زیر آفتاب نگهش داشتند طوری که هرگز پیکرش قابل شناسایی نبود و برای اخرین بار نتوانستم چهره اش را ببینم.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

در راه انقلاب تقدیمش کردیم

پدر شهید منیعی گفت: عباس من به راهی که رفته بود ایمان داشت و ما در راه انقلاب تقدیمش کردیم.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

قبلِ رفتن، از همه حلالیت خواست

مادر شهید کولیوند گفت: قبل از رفتن با همه خداحافظی کرد و از همه حلالیت گرفت.
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛

شهید راه امنیت شد

پدر شهید طهماسبی گفت: از کودکی علاقه زیادی به نیروی انتظامی و خدمت در نظام داشت و بعد از فارغ التحصیلی بلافاصله در نیروی انتظامی مشغول به خدمت شد و در راه امنیت به شهادت رسید.
خاطرات شفاهی والدین؛

همیشه بی‌قرار جبهه بود

مادر شهید امانی گفت: همیشه برای جبهه بی قرار بود و جبهه را سرشار از معنویت می‌دانست.
خاطرات شفاهی والدین؛

دلش گواهی بیماری من را می‌داد

مادر شهید چراغعلی گفت: در آخرین سفری که به خانه آمده بود گفت؛ به دلم افتاده که مادرم بیمار شده، طاقت از دست داده بود، آمد و آخرین دیدار ما شد.
خاطرات شفاهی والدین؛

غیر از شهادت، هیچ مرگی لایقش نبود

برادر شهید سعید بیات گفت: از هر لحاظ نمونه بود و در هنگام شهادتش هرکسی که ایشان را می‌شناخت میگفت که حقش شهادت بوده است.
وصیت نامه و دست نوشته شهید «علی حمزئی»

جنگ ما زمانی پایان می‌یابد که ابرجنایتکاران را از صحنه براندازیم

در این وصیت نامه می‌خوانیم: جنگ ما موقعی به پایان می‌رسد که کلیه ابر جنایتکاران و ابر ظالمین را از صحنه روزگار براندازیم تا زمینه ساز ظهور آقا امام زمان (عج) باشیم.

یادواره شهدای کارمند تویسرکان برگزار می‌شود

یادواره ۲۷ شهید کارمند شهرستان تویسرکان برگزار می‌شود.
خاطرات شفاهی والدین؛

خود را از تعلقات دنیوی رها کرد

مادر شهید محمد سوری گفت: قبل از رفتن به جبهه از همه تعلقات مادی و دنیوی گذشت و همه اموالش را به دیگران بخشید.
خاطرات شفاهی والدین؛

همیشه به او افتخار می‌کنم

مادر شهید داریوش اردلانی گفت: در همه موارد فرزندی شایسته و نمونه بود به طوری که همه او را دوست داشتند و همواره به او افتخار می‌کنم.
خاطرات شفاهی والدین؛

رفاقتی از جنس شهادت

مادر شهید احمد اشترانی گفت: با دوستش همایون سرداری با هم بزرگ شدند، با هم به سربازی رفتند، با هم شهید شدند و پیکر هر دو با هم بازگشت.
خاطرات شفاهی والدین؛

با عجز و توسل به خدا، پیکرش بازگشت

مادر شهید عبدالملکی گفت: پسرم به مدت ۲۱ روز در معراج الشهدای اهواز بی نشان و گمنام مانده بود که با توسل به درگاه خدا پیکرش بازگشت.
خاطرات شفاهی والدین؛

دلتنگش که می‌شوم، برای شهدای کربلا اشک می ریزم

مادر شهید سلطان مراد سگوند گفت: هروقت که دلتنگ پسرم می‌شوم عکسش را می‌بینم، برایش صلوات می‌فرستم و برای امام و شهدای دشت کربلا اشک می‌ریزم.
خاطرات شفاهی والدین؛

شهادتش را خدا رقم زد

مادر شهید رضا خاقانی در وصف فرزند شهیدش گفت: ورد زبانش بود که می‌گفت «الهی رضا شهید بشه، شهید راه حق بشه» و انقدر گفت تا شهادت را از خدا گرفت.
خاطرات شفاهی والدین؛

فقط به جبهه فکر می کرد

مادر شهید احمد نانکلی گفت: در قید و بند هیچ چیز نبود حتی برای ماندنش نامزدی درنظر گرفتیم، ولی با این حال فقط به جبهه فکر می‌کرد.
طراحی و تولید: ایران سامانه