آخرین اخبار:
کد خبر : ۵۴۲۹۵۹
۱۳:۰۶

۱۴۰۱/۰۸/۱۶
قسمت دوم خاطرات دانش‌آموز شهید «عباسعلی صلواتی»

نذر صلوات

خواهر شهید «عباسعلی صلواتی» نقل می‌کند: «گفتم: عباسعلی! خسته نشدی این قدر تسبیح گردوندی؟ آخرین دانه را انداخت و گفت: نذر صلوات کردم که با رفتنم موافقت کنن. حالا دارم نذرم رو ادا می‌کنم.»
نویسنده :
حمیدرضا گل‌هاشم


نذر صلوات

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید عباسعلی صلواتی دهم فروردین ۱۳۴۵ در شهرستان سرخه دنیا آمد. پدرش حسن، لحافدوز بود و مادرش خدیجه نام داشت. دانش‌‏آموز دوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و هشتم آبان ۱۳۶۲ در پنجوین عراق به شهادت رسید. پیکر وی مدت‏ها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۱ پس از تفحص، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

 

نذر صلوات

خیلی خوشحال به نظر می‌رسید. روی صندلی نشسته بود و تسبیح دانه درشت قرمزش را می‌گرداند و زیرلب ذکر می‌گفت. اتوبوس شهر به شهر می‌رفت، اما او همچنان ذکر می‌گفت. گفتم: «عباسعلی! خسته نشدی این قدر تسبیح گردوندی؟»

آخرین دانه را انداخت و گفت: «نذر صلوات کردم که با رفتنم موافقت کنن. حالا دارم نذرم رو ادا می‌کنم.»

(به نقل از هم‌رزم شهید، حجت‌الله گواهی)

بیشتر بخوانید: عباسعلی رفت و تنها صدایش ماند

نمی‌تونم از وظیفه‌ام سر باز بزنم

یک بار مجروح شده بود. جراحتِ پا، جثه‌اش را ضعیف کرد و بی‌حال و ناتوان شد. حاج محمود اخلاقی فرمانده گردان با رفتن عباسعلی به عملیات مخالفت کرد. گفت: «عباسعلی! برو بیمارستان، حالت خوب نیست و باید بستری بشی.»

او قبول نکرد و گفت: «عملیاته، اونوقت من زخم پا رو بهونه کنم و از وظیفه مهمی که دارم سر باز بزنم؟ نمی‌تونم.»

با همان زخم، پیکرش ۹ سال در پنجوین ماند تا پلاک، باعث شناسایی‌اش شد.

(به نقل از هم‌رزم شهید، حسینعلی کلامی)

 

انتهای متن/

 


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه