شهید «احمد جوشیده» و ۲ برادرش جانشان را فدای امنیت و آسایش کردند
به گزارش نوید شاهد کردستان؛ شهید احمد جوشیده روز دوم خرداد ماه سال ۱۳۳۴ میان خانوادهای متدین و زحمتکش در روستای «شینه» از توابع شهرستان سنندج به دنیا آمد.
احمد دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و در سن ۷ سالگی برای کسب علم و دانش راهی مدرسه شد و تا پایان دوره ابتدایی به تحصیل ادامه داد و به دلیل نبود امکانات آموزشی و تحصیلی در روستا از ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر بازماند.
وی در سن نوجوانی همراه با دیگر اعضای خانواده به کشاورزی و امورات روستایی مشغول شد.
احمد در سن ۱۸ سالگی به تصمیم بزرگان خانواده با دختری شایسته و نجیب ازدواج کرد و حاصل پیوند وی با همسرش ۴ فرزند (۳ دختر و یک پسر) است و با شغل رانندگی مشغول به امرار معاش شد تا اینکه زمزمههای سرنگونی رژیم پهلوی آغاز شد.
وی همگام با مردم انقلابی ایران برای سرنگونی رژیم ستم شاهی در راهپیماییهای مردمی فعالانه شرکت میکرد و با حضور گروهکهای ضد انقلاب در کردستان و برافروخته شدن آتش جنگ داخلی توسط آنها در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، احمد را بر آن داشت تا از اسلام و آب و خاک میهن خود دفاع کند.
احمد همراه برادرش «حبیب الله»، منشا خدمات ارزندهای در مسیر مبارزه با گروهکهای ضد انقلاب شدند.
گروهک ضد انقلاب دمکرات که از فعالیتهای احمد و برادرش به تنگ آمده بودند، سرانجام آنان را دستگیر و پس از ۱۴ روز شکنجه و آزار، حبیب الله را در روز سوم و احمد را در روز پنجم اسفند ماه سال ۱۳۶۰ در حوالی پلیس راه سنندج - کرمانشاه تیر باران و به شهادت رساندند.
در خانواده جوشیده بجز شهیدان احمد و حبیب الله، محمد نیز به شهادت رسیده و این سه برادر جانشان را در اعتلای آیین مقدس اسلام و امنیت و آسایش میهن تقدیم کردند.
آنچه در ادامه میخوانید، صحبتهایی از خانم سلطان بابایی، عروس خانواده جوشیده است:
«با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و به وجود آمدن فضایی آزاد، گروهکهای ضد انقلاب خیلی زود در جهت مخالفت با نظام نوپای اسلامی دست به کار شدند و برخی از شهرها و روستاهای کردستان را به اشغال خود درآوردند.
شهید احمد و حبیب الله با هم برادر بودند. احمد زودتر اسلحه به دست گرفت و برعلیه گروهکهای ضد انقلاب به پا خواست.
حبیب الله هم دل تو دلش نبود تا به احمد بپیوندد، با وجود گروهکهای ضد انقلاب، کردستان در آن سالها خیلی ناامن بود و در این شرایط احمد شبی به خانه ما آمد تا با برادرش صحبت کند.
او در مورد بنا گذاشتن پایگاهی در منطقه خودمان تلاش میکرد، همسرم به او گفت: «اول از هر کاری باید مردم منطقه را جمع کنیم تا در پایگاه خدمت کنند.» احمد به سرعت مشغول گردآوری افراد انقلابی شد و بلاخره با افرادی که اعلام آمادگی کردند، در منطقه «بوروان» پایگاهی دایر کردند؛ اما خیلی طول نکشید که عوامل گروهک دمکرات به آنجا حمله کردند و احمد و همرزمانش را گروگان گرفتند.
حبیبالله شنیده بود که ضد انقلاب قصد حمله و تصرف پایگاه را دارد و با عجله خود را به آنجا رساند، اما پایگاه سقوط کرده بود و برادرش احمد نیز اسیر شده بود. گروهکها که از قبل کمین کرده بودند همانجا حبیب الله را هم دستگیر کردند. روز قبل از این واقعه، حبیب الله ماشین سنگین خودش را فروخته بود و پول آن را همراه داشت که تروریستهای دمکرات پولش را غارت کردند و هر دو برادر را پس از شکنجههای فراوان، احمد در ۵ اسفند ۱۳۶۰ و حبیب الله در ۳ اسفند ۱۳۶۰ تیر باران و به شهادت رساندند.»