شهدای شیعه و سنی مصداق واقعی وحدت اسلامیاند
نوید شاهد کردستان؛ سال ۱۳۷۰ در منطقه عملیاتی والفجر ۴ یک جایی هست به نام قله ۴۵۰. در آنجا شهدای زیادی پیدا کردیم شاید حدود سی شهید، بعد از آن زمان بیشتر شهدا را از طریق اطلاعات و کروکی اسرا و رزمندگانی که آن زمان در مناطق عملیاتی بودند پیدا میکردیم.
قرار شد فردای آن روز منطقه دیگری را جست و جو کنیم، آن شب خواب دو شهید را دیدم که به من میگفتند شما دو نفر را جا گذاشتید، بعد آن شهدای عزیز رو به من کردند و جای خودشان را با دست به من نشان دادند و به من گفتند ما را هم با خودتان ببرید.
در راه بازگشت به بچهها گفتم باید برگردیم به جای دیروزی! من خوابی به این شکل دیدم. خدا گواه است همان جایی که آنها در خواب به من نشان داده بودند شهدا را پیدا کردیم.
به بچهها گفتم باید این سنگها را برداریم و همان جا آن دو شهید را پیدا کردیم. موقعی که پای من روی مین رفت، در زمانی که خانه بودم، عراقیها شهدایی را که پیدا می کردند میآوردند خانه ما. من هم یکی از اتاقهای منزل را برای شهدای عزیز اختصاص داده بودم و این شهدا در خانه ما مهمان بودند، تا بچههای تفحص بیایند و از ما تحویل بگیرند. منزل ما تقریبا معراج شهدا شده بود.
در منطقه حاج عمران دنبال شهدا میگشتیم. در این منطقه به دلیل شرایط خاص عراق برق ما حدودا ۸ الی ۹ ساعت قطع میشد. نفت هم نمی توانستیم پیدا کنیم و از لحاظ گرمایشی دچار مشکل شدید بودیم، به طوری که ۴۸ ساعت بدون نفت سر کردیم و سرما به شدت بچهها را اذیت میکرد.
رفتیم بالای کوه، آنجایی که کار می کردیم خیلی سرد بود. آنجا هم یک مقدار برف بود، برادر گل محمدی با بیل مکانیکی در حال کار بود، میخواستند جای بیل را عوض کنند که یک دفعه رفتند روی یک قله، آنجا یک مدت کار کردند، بعد بیل را یک نقطه زد و دید یک پیت نفت نمایان شد. با پاکت بیل، گالن نفت را از دل خاک بیرون آورد و از پاکت رها کرد. از نحوه سقوط گالن نفت از پاکت بیل مشخص شد که این گالن داخلش چیزی هست و پر است. به سمت گالن رفتیم و با تعجب دیدیم که داخل گالن پر از نفت است، گالن نفت از زمان جنگ سالم مانده بود. نکته مهمتر اینکه آن گالن نفت بر اثر اصابت با پاکت بیل آسیب ندید و به صورت سالم درآمد.
ما نفت را داخل بخاری نفتی ریختیم و دو شب از آن استفاده کردیم. آن فرد عراقی که همراه ما بود بسیار تعجب کرد که اینجا چه خبر است؟
شهدا نخواستند همرزمانشان در سرما اذیت شوند. این به جز نعمت شهدا، به جز صداقت شهدا، به جز راه حق شهدا که مایه خیر و برکت است چیز دیگری نیست.
مریوان از لحاظ تعداد شهدا در بین اهل تسنن از همه جای ایران بیشتر است. ما در مریوان ۱۱۰۰ شهید داریم که ۷۰۰ نفر از این شهدا در جبهه شهید شدند. یعنی در بمباران نبودند، بلکه در معرکه و دوشادوش برادران شیعه جنگیدند و به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند.
این نشان میدهد که در کردستان بین بچههای اهل تسنن و بچههای اهل تشیع وحدت خوبی وجود داشته که بچهها توانستند در مریوان ۱۱۰۰ شهید تقدیم انقلاب کنند.
از اول انقلاب تا به امروز در کردستان پیشمرگان کرد در خدمت نظام و انقلاب بودند و در کنار محمد بروجردی و حاج احمد متوسلیان در کردستان خدمت کردند. به نظر من این بهترین وحدت است که خون شهدای مازندرانی، مشهدی و تهرانی در کنار خون برادران سنی برای حفظ انقلاب ریخته شد. این اتفاق آرامش را برای کشور به ارمغان آورد. شیعه و سنی باهم و در کنار هم برای انقلاب خون دادند و این مصداق وحدت اسلامی است.
این وحدت الان و در تفحص هم مصداق پیدا کرده، یعنی جنگی را که شیعه و سنی در ایران باهم پیش بردند، در واقع هر جا ما اتحاد داشتیم دشمن نتوانسته به ما غلبه کند و نصرت و پیروزی از آن ما بوده است.
هنوز هم در ادامه تفحص شهدا را برادران شیعه و سنی با هم پیش میبرند.
راوی: ماموستا عبدالکریم فتاحی
منبع: کتاب شبهای کمین
* ماموستا عبدالکریم فتاحی، از جانبازان گرانقدر تفحص است که سالیان سال خانه اش را در دل کوه و بیابان بنا کرده تا پیکر شهدا را پیدا کند.