جنگ نابرابر / والفجر 9
نوید شاهد کردستان؛ سال 1365 فرمانده گردان جندالله شهرستان دیواندره بودم، شهید جمیل شهسواری هم فرمانده گردان ضربت نبی اکرم و شهید عبدالله رحیمی هم جانشین ایشان بودند.
در ادامه عملیات والفجر 9 ما به منطقه عملیاتی مأمور شدیم، اکثر گردان های ضربت و جندالله استان کردستان را به منطقه آورده بودند و به هر کدام از آن ها بخشی از خط، واگذار شده بود.
پنجاه نفر از گردان جندالله و پنجاه نفر از گردان ضربت نبی اکرم را در خط مستقر کردیم، برای بار اول بود پیشمرگان در خط مقدم با دشمن بعثی مستقر می شدند، همه لباس کوردی به تن داشتند و خط، حال و هوای خاص خودش را داشت، پیشمرگان چون در تمام سال های رزمشان، عملیات های رودررو و چریکی با ضدانقلاب داشته بودند، حضور در خط خیلی برایشان خوشایند نبود، دوست داشتند مستقیم و بی واسطه وارد عملیات شوند و با دشمن بجنگند.
یکی از پیشمرگان به نام محمد چوپانی، از اینکه عراقی ها خمپاره می زدند یا با توپ های فرانسوی شلیک می کردند، خیلی بیزار بود، می گفت: برادر یوسفی، اینکه عراقی ها اینجوری خمپاره می زنند و بچه ها را به شهادت می رسانند، این نامردی است، این جنگ نیست، جنگ مردانه جنگی است که ما رودرروی هم بجنگیم، تن به تن بجنگیم، اگر غیر از این باشد، نامردی است و این نشانه روحیه بالای جنگاوری و ایثار پیشمرگان مسلمان کرد بود.
راوی: عبدالحسین یوسفی / فرمانده گردان جندالله شهرستان دیواندره