فرمانده کردستانی مدافع کتاب آسمانی
به گزارش نوید شاهد کردستان؛ شهید مجید لطفی روز اول مهرماه سال 1342 در روستای «میرآباد» از توابع شهرستان بانه به دنیا آمد.
مجید از ۴ سالگی قرآن آموخت
از همان دوران کودکی آثار حسن خلق، طهارت قلب و پاکی عقیده در سیمای مجید آشکار بود. چهار سال داشت که به فراگیری قرآن مشغول شد و هشت ساله بود که آن را به خوبی فرا گرفت. همواره تلاش میکرد که قرآنی زندگی کند و از کوچکترین دستوری هم که در قرآن به آن اشاره شده است، سرپیچی نکند.
کودکی
مجید دوران کودکی را در زادگاهش پشت سر نهاد و با رسیدن به سن 6 سالگی در مهرماه سال 1348با عشق به کسب علم و دانش، راهی مدرسه شد.
وی مدارج تحصیلی را یکی پس از دیگری با موفقیت پشت سر نهاد، اما وقتیکه وارد دوره دبیرستان شد به دلیل مصادف بود با روزهاهی آغازین پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و حضور نامنوس گروهکهای ضد انقلاب در منطقه، از ادامه تحصیل باز ماند
آغاز فعالیت های فرهنگی و نظامی
مجید برای دفاع از انقلاب اسلامی و آرمان های امام خمینی (ره) به عضویت بسیج در آمد و بعد از مدتی مسئولیت پایگاه بسیج را در یکی از پایگاه های سطح شهرستان بانه عهده دار شد.
وی در دی ماه سال 1364 همسری برای خود انتخاب نمود و با او ازدواج کرد که ثمره آن پیوند، یک فرزند دختر است.
مجید پس از عضویت رسمی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به دلیل شایستگی و لیاقتی که از خود نشان می داد، سال 1362 فرماندهی گردان ضربت حضرت رسول (ص) بانه را به عهده گرفت و بعد از گذشت دو سال در سال 1364 به فرماندهی گردان جندالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان بانه منصوب شد.
خصوصیات اخلاقی
تمام خصایص اخلاقی مجید بارز بود و نمیتوان یک ویژگی از خصوصیات اخلاقی او را به عنوان بارز معرفی کرد. بسیار متین و با ادب بود. هیچ وقت با صدای بلند حرف نمیزد. پستهای بالا او را مغرور نمیکرد و برعکس هرچه از نظر مسئولیتی بالا میرفت، بیشتر متواضع و سر به زیر میشد. نفوذ کلام عجیبی داشت که حاکی از تقوا و زهدش بود. مهربانی و رفتار صمیمانه او موجب میشد که جوانان زیادی جذب نهادهای انقلابی شوند.
شجاعت و شایستگی او را نمیتوان نادیده گرفت. همه کسانی که او را میشناختند به تمام خصایص نیک و لیاقت او صحه میگذارند.
شهادت
وی پس از سالها مجاهدت و از جان گذشتگی، روز هفتم تیرماه سال 1365 در درگیری با گروهک ضد انقلاب به شهادت رسید.
روایت نحوه شهادت/ مدافع قرآن (راوی: همرزم شهید)
شهید مجید لطفی به همراه گــردان تحت امــرش در پی تعقیب ضد انقلاب در اطراف روستای ســالوک مستقر بودند، پیرمردی از اهالی روستا با عجله به پیش آنها می آید و خواهان ملاقات با فرمانده می شود. پیرمرد می گوید:« پیغامی برای فرمانده دارم و باید ایشان را ببینم»، شهید لطفی نیز با شنیدن صدای پیرمرد پیش او آمد و خود را به پیرمرد معرفی کرد.
پیرمرد به شهید لطفی گفت: یکی از اعضای گروهک ضد انقلاب به خانه من آمده و مکرر به قرآن توهین میکند و آن را میسوزاند به طوری که من دیگر نتوانستم تحمل کنم و پیش شما آمدم.
وی به خاطر تعصب عجیبی که به مقدسات اسلام داشت درنگ را جایز ندانست و به همراه پیرمرد به طرف محل مورد نظر به راه افتاد، گروهک ضد انقلاب که در آنجا کمین کرده بودند، با رسیدن مجید به نزدیکی خانه، شروع به تیر اندازی کردند. مجید هم پس از دفاعی جانانه چند تن از آنان را به درک واصل کرد و در این حین مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و به فیض عظمای شهادت نائل آمد.
وصیتنامه شهید
مجید لطفی ۲ وصیتنامه دارد که در یکی از آنها با درود بر خانواده شهدا آغاز می شود و از خداوند به خاطر حاکمیت حکومت اسلامی و برای فیض شهادت و سعادت جهاد تشکر میکند. ایشان در راز و نیاز با خداوند از جوانان میخواهد تا از انقلاب و رهبر دفاع نمایند و با اشاره به آیه ۲۰ سوره توبه، تنها راه سعادت را ایمان، جهاد و شهادت میداند شهید قرآن را راهنمای سعادت دنیا و آخرت میداند و اسلام را دینی سرشار از عرفان دانسته و یک ساعت فکر کردن را با هفتاد سال عبادت برابر دانسته است.
وی در وصیت دیگر خود با درود بر اولیاء الهی و حضرت رسول و حضرت مهدی و امام خمینی(ره) شروع میکند. شهید در ادامه خداوند را برای نعمت بزرگ ایمان و هدایت ستایش کرده است و به راز و نیاز با او میپردازد.
توصیه شهید به مادر گرامیش و جوانان
شهید لطفی در بخشی از وصیتنامهاش میگوید: «اگر حکومت اسلامی نبود، ما جوانان کجا میتوانستیم فیض شهادت و سعادت جهاد را پیدا کنیم؟ خدایا! از تو میخواهم که لیاقت شهادت در راه خودت را نصیبم بگردانی. مادر! برایم گریه نکن، بلکه شادی کن که پسری داشتی و توفیق شهادت در راه خدا را پیدا نمود. خدایا! شکر که رهبری قاطع، تزلزل ناپذیر و بیدار به ما عطا فرمودی تا ما را در صراط مستقیم رهبری نماید. جوانان عزیز، بخصوص جوانان کردستان! شما پیش از همه، قدر این انقلاب و این رهبر را بدانید».