همراه با شهدا؛
شهید "سید نصرالدین نبوی" در وصیت نامه خود می‌نویسد: «بر هر فرد مسلمان واجب است شب كه مى‌خواهد بخوابد وصيتى در بالاى سر خود داشته باشد، من هم لازم دانستم در ايام جوانى وصيتم را بنويسم. پدر جان براى من زجر كشيدى و سختيها را تحمل نمودى تا به اينجا برسم و بايد افتخار كنيد كه در پيشبرد انقلاب سهيم هستید». متن کامل زندگینامه و وصیتنامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

پدر جان باید افتخار کنید که در پیشبرد انقلاب سهیم هستید

به گزارش نوید شاهد کردستان؛ شهید سید نصرالدین نبوی روز هفدهم خرداد ماه سال 1346 در روستای ینگی کند بخش چنگ الماس از توابع شهرستان بیجار دیده به جهان گشود.

کودکی

سید نصرالدین دوران کودکی را در روستا به پایان رساند و با رسیدن به سن 6 سالگی برای فراگیری علم و دانش راهی مدرسه شد.

تحصیلات

وی دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را با وجود امکانات محدود تحصیلی با موفقیت پشت سر گذاشت.

خصوصیات اخلاقی

سید نصرالدین فردی متدین، محب اهل بیت (ع)، ولایت مدار و ... بود، در برابر مشکلات سخت کوش و صبور بود و با مشورت و تعقل همیشه بهترین راه ممکن را برای رفع مشکلات انتخاب می‌کرد.

خدمت، جبهه

این جوان سخت کوش روستایی روز هشتم مهرماه سال 1364 به پادگان حاج همت در روانسر جهت گذراندن دوره آموزشی خدمت مقدس سربازی اعزام گردید و پس از گذراندن دوران آموزشی راهی منطقه شلمچه شد و در آنجا مجروح گردید، پس از بهبودی برای بار دوم به مناطق عملیاتی غرب کشور (شهرستان مرزی بانه) رفت.

شهادت

سید نصرالدین سرانجام پس از رشادت ها و دلاوری های فراوان در روز سیزدهم خرداد ماه سال 1366 بر اثر اصابت ترکش به مقام شهادت که بالاترین پاداش جهاد در راه خداست دست یافت.

گزیده ای از وصیتنامه شهید "سید نصرالدین نبوی"

به وصيت هاى اين حقير توجه كنيد و آن را دلسوزانه بخوانيد و اشكى به خاطر نبودن وجودم در ميانتان نريزيد.

بر هر فرد مسلمان واجب است شب كه مى خواهد بخوابد وصيتى در بالاى سر خود داشته باشد، من هم لازم دانستم در ايام جوانى وصيتم را بنويسم. پدر جان براى من زجر كشيدى و سختيها را تحمل نمودى تا به اينجا برسم و بايد افتخار كنيد كه در پيشبرد انقلاب سهيم هستید. لازم است كه اشعارى كه مى نويسم در بالاى مزارم بنويسيد.

الا ای رهگذر منگر چنین بیگانه بر گورم

چه میخواهی چه میجوئی از این کاشانه عورم؟

تن من لاشه فقر است و من زندانی زورم

کجا میخواستم مردن؟ حقیقت کرد مجبورم

ای مرگ! هزار خانه ویران کردی

در مُلکِ وجود غارتِ جان کردی

هر گوهر قیمتی که آمد به جهان

بُردی و به زیر خاک پنهان کردی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده