مولای متقیان او را از کرامات وفیض بهرمند می نمود/ تاملی بر زندگی بسیجی شهید ابراهیم فرهادی
شهید ابراهیم فرهادی در چهارمین روز از فروردین سال 1344در خانواده ای مذهبی ومستضعف در روستای آصف آباد از توابع شهرستان قروه ، وارد هستی رهگذر شد.
در سن نه سالگی پدرش بابا مراد دار فانی را وداع گفت و از مهر و محبت پدری محروم شد . مادرش طوبی که زنی با همت و دلسوز بود ، مسئولیت او را به همراه پنج فرزند دیگرش به عهده گرفت و سختی های پیش روی خود را به جان خرید.
در سن 15 سالگی به جمع لشکر بسیج سرافراز پیوست و با وجود آنکه سواد زیادی نداشت ولی مشتاق بود که در بسیج فعالیت داشته باشد چرا که معتقد بود بسیج یعنی خدمت و یاری رساندن به مردم.
سن 18 سالگی پیمان و بیعت زندگی را بست . در سن 20 سالگی وارد گشت ثارالله در سنندج شد و در 28 سالگی به مسلک درویشان خلیفه گری درآمد.
او روح سرگشته خود را در این دنیای فانی با انجام فرایض دینی سیراب می نمود و به همین دلیل خود را خادم و پرچمدار مولای درویشان رسول اکرم (ص) و سفره دار اهل بیت کرده بود.
گویی او زمزمه افلاکیان را ذکر الله شنیده بود که شبهای جمعه، خود را اختصاص به مجالس ذکر الله می کرد و جوانان را به ذکر الله تشویق می نمود. این شهید عزیز در کارهای خیر ساعی بود و فردی اجتماعی ، عدالت خواه و در نماز جماعت در صفوف اول نماز بود.
او روح معنوی زندگی خود را به زیارت اهل بیت علیهم السلام پیوند داده بود و بهترین سال عمرش را سالی می دانست که به همراه دختر بزرگش به خدمت رسول اکرم (ص) به مدینه منوره رفته بود.
او طعم یتیمی را چشیده بود ، به همین دلیل یتیم نوازی را به حق به جای می آورد و همیشه در این آرزو بود که بهترین دوست فرزندانش باشد. ثمره زندگی ایشان 3 دختر و 2 پسر است. خوشی زندگی اش علی وار زندگی کردن بود و به احترام مولا هر ساله مراسم مولودی را برگزار می کرد و مولای متقیان علی علیه السلام از کرامات و فیض این مراسم او را هر ساله بهره مند می نمود.
او در آخرین سال زندگی اش مراسم مولودی را در 13 رجب روز دوشنبه به بهترین نحو احسن به همراه هم مسلکان خویش برگزار نمود که یک روز بعد از مراسم ، مولا هدیه ای باور نکردنی به او داد. هدیه ای از جنس رشته های وصلت ، وصلتی برای پیوند به طلوع ...، ایشان در تاریخ 17/04/1388 طلوع شهادت را با دیدگان خود در نوری حق لمس کرد.