شجره طیبه؛ زندگینامه و خاطراتی از پاسدار شهید سید صمد سبحانی
سيد صمد سبحاني
سيد صمد سبحاني فرزند محمد ولي در خانوادهاي مذهبي و كشاورز در زمستان 1334 كه پنج روز از آن سپري شده بود در روستاي درويش خاكي شهرستان بيجار گروس متولد شد. با طي شدن روزهاي خوب دوران طفوليت به مدرسه رفت و تحصيلات ابتدائي را كه در آن زمان ششم نظام قديم بود با موفقيت پشت سر گذاشت. سيد صمد پسر ارشد خانواده بود در امور كشاورزي به كمك پدر شتافت و او را در انجام كارها ياري داد به گونهاي كه در دوران جواني پدرش اختيار بيشتر امور را به او واگذار كرده بود در سال 1352 از خدمت نظام وظيفه معاف گرديد و در همان سال بنا به پيشنهاد والدينش ازدواج نمود و تصميم گرفت براي هميشه در كنار آنها بماند اخلاق نيك و برخورد خوب با مردم از وي شخصيتي دوست داشتني ساخته بود و همه به خوبي و نيكي از او نام ميبردند و اگر چه كمتر از 25 سال سن داشت اما در ميان اهالي روستا از موقعيت اجتماعي خوبي برخوردار بود
با پيروزي انقلاب اسلامي همواره از اسلام و انقلاب دفاع كرد تا آنكه به جرم طرفداري از انقلاب و نظام نوپاي جمهوري اسلامي بارها مورد اذيت و آزار ضدانقلاب قرارگرفتند و تا جايي كه به خانوادهاش هجوم آوردند و اموالشان را به يغما بردند، به ناچار در شرايط بسيار سخت و ناگوار و در حال آوارگي در زمستان سال 1358 به همراه خانوادهاش به شهر بيجار مهاجرت نمود و در بيجار بهصورت افتخاري با دفتر عمران امام (ره) و همچنين بعنوان پاسدار ذخيره با سپاه به همكاري خود ادامه داد و سرانجام در اول مردادماه سال 1359در روستاي ضامنآباد در حوالي شهر ديواندره در مصاف با گروهكهاي ضد انقلاب به شهادت رسيد و به مصداق آيه شريفه قرآن كريم «الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيلالله به اموالهم وانفسهم[1]» با مال وجانش در راه خدا جهاد كرد و در راه عقيده همه هستي خويش را در طبق اخلاص نهاد.
«خوبها پيش خدا ميروند»
در انجام فرائض بسيار كوشا بود و به نماز اول وقت اهميت مي داد و به عنوان قاري قرآن در جلسات قرآن با علاقه حضور پيدامي كرد و هميشه تكيه كلامش اين جمله بودكه خوبها پيش خدا ميروند.[2]