از درگیری با حسنعلی منصور نخست وزیر شاه تا شهادت و گمنامی در اسارت ضد انقلاب
شهید مظعم محمد صدیق جماران
فرزند:
محمد
ولادت: ۱ ̷ ۴ ̷ ۱۳۱۲
محل ولادت: سنندج
شغل:
راننده
تاریخ شهادت: ۱۷ ̷ ۴ ̷ ۱۳۵۹
محل شهادت: منطقه بانه
نحوۀ شهادت: اسات و تیرباران توسط
ضدانقلاب
محل دفن: مفقود الجسد
محمد صدیق فرزند محمد ودلبر، درشهر سنندج چشم به جهان گشود. تا پایان دورۀ ابتدایی درس خواند سپس ترک تحصیل نمود و برای تأمین بخشی از مخارج خانواده، به کار پرداخت. وی ازدواج نمود که ثمرۀ آن پنج فرزند ( دو پسر و سه دختر) است.
قبل پیروزی انقلاب اسلامی، احزاب و گروهکهای ضدانقلاب در کردستان ریشه دوانیده و
حتی در برگزاری راهپیمایی ها و تظاهرات
مردم مسلمان برعلیه رژیم ستم شاهی، صفوف خود را جدا می
کردند و به ضدیت با مسلمانان انقلابی می پرداختند. محمد صدیق در مقابل آن ها با عزم و اراده ای راسخ
ایستاده و دست به افشاگری می زد.
سرانجام
توسط ضدانقلاب دستگیر و به منطقۀ بانه فرستاده شد. وی پس از چندین روز اسارت و
تحمل شکنجه، سرانجام با دستهای پلید ضدانقلاب به
شهادت رسید و تا کنون اثری از پیکر مطهرش بدست نیامده است.
از رژیم ستم شاهی بسیار متنفر بود
همسرم محمد صدیق جماران از مبارزین اصلی مسلمان و انقلابی
شهر سنندج در زمان رژیم طاغوت بود که مرتب توسط ساواک دستگیر و شکنجه می شد اما هیچ وقت پا
پس نمی گذاشت. زمانی که
حسنعلی منصور نخست
وزیر ایران بود، برای افتتاح و پرده برداری از لوح میدان اقبال به سنندج
آمده بود. من و همسرم و بچه ها ظاهرا به بهانۀ تماشا کردن مراسم رفتیم. ماشین نخست
وزیر که رسید، محمد صدیق ناگهان از بین آن
همه مأمور و محافظ جلو ماشین او رفت و با عصبانیت با مشت روی
ماشین او کوبید و فریاد زد : مردم سنندج آب خوردن ندارند. این لوح برای ما آب ونان
نمی شود.
مأموران که به خود آمده بودند. بر سرش ریختند و جلو چشم ما و سایر مردم او را به باد کتک گرفتند و با پای برهنه به کلانتری بردند. پس از پیروزی انقلاب هم با وجود آن همه زندان و شکنجه در رژیم قبلی، مورد کینه و نفرت قرار گرفت و سرانجام به دست این ناجوانمردان به شهادت رسید و حتی از مزارش خبری نداریم.
از خاطرات خانم فرشته کفاش، همسر شهید