تاملی بر زندگینامه سرباز وظیفه، جاویدالاثرشهید حجت الله حاتمی
نوید شاهد کردستان:شهیدجاوید الاثر حجت الله حاتمی
شهیدجاوید الاثر حجت الله حاتمی در سومین روز از خرداد ماه هزار و سیصد و چهل و شش در دامان خانواده ای متدین علی عسکر و فرخنده در روستای قصلان از توابع شهرستان قروه تابیدن گرفت و از تلالو انوار فروزنده آفتاب وجودش کانون خانه روشنایی و گرمی یافت . حجت الله پس از آنکه سنین طفولیت را پشت سر گذاشت دست در دستهای مهربانی راهی مدرسه محفل علم و دانش گردید و مقطع ابتدایی و یک سال هم از مقطع راهنمایی را به پایان رساند سپس به کارگری اشتغال یافت و با تلاش بی وقفه و تحمل مشقت وافر ، توانست گلهای لبخند و شادی را در چهره اهالی منزل شکوفا سازد اما پس از اینکه قدکشید و به سن جوانی رسید ، خاک وطن مورد حمله دشمنان قسم خورده قرار داشت او لباس سربازی به تن کرد و از طریق ارتش سرافراز جمهوری اسلامی به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید و در جمعی گردان 133 تیپ 21 حمزه سید الشهداء (ع) در راستای پیشبرد اهداف و آرمانهای انقلاب و حراست از مرزهای میهن اسلامی اهتمام ورزید . تا اینکه در بیست و هشتمین روز از خرداد ماه هزار و سیصد و شصت و شش طی عملیاتی در منطقه هویزه مفقود گردید . و چشمهای منتظر مادری غمکشیده را در سوگ هجران فرو نشانید. حجت الله حاتمی دارای اخلاقی نیکو و پسندیده بود و در امور خیریه جهت روستا مشتاقانه تلاش می نمود او در بیشتر محافل مذهبی حضور می یافت و از انجام فرائض دینی غفلت نمی ورزید.
برادر گرامی اش نقل می کند که در ایامی که به مرخصی آمده بود برای بازگشت به محل خدمت لحظه شماری می نمود. او عاشق جبهه بود . در منطقه دهلران خدمت می کرد و از حال و هوای جبهه برای اعضای خانواده صحبت می کرد و می گفت : « جبهه مکانی است که انسان را به خدا روز به روز نزدیکتر می کند و هر لحظه آرزوی شهادت می نماید». چند بار به علت شجاعت و شهامتی که در جبهه از خود نشان داده بود ، مورد تشویق فرماندهان خود قرار گرفت و به مرخصی تشویقی آمد. حجت الله در رشته دو میدانی و فوتبال فعالیت داشت ودر اکثر مسابقات ورزشی که در یگان مربوطه انجام می گرفت به عنوان نفر برتر اعلام می شد و به او مرخصی تشویقی می دادند. خودش می گفت : « هر وقت در مسابقات ورزشی اسم می نویسم کسی به عنوان حریف جرأت ثبت نام را ندارد و می گویند چون حجت الله ثبت نام کرده او برنده می شود». در عملیاتی که منجر به مفقودیت او شد یکی از همرزمانش زخمی می شود و شهید او را تا پشت خاکریز بر پشت خودحمل نموده و از صحنه دور می کند.
