قدم مبارک فرزند نورسیده / خاطراتی از شهیده سروه رحمان پور
شهیده معظم ؛ سروه رحمان پور
پنج سالش تمام نشده بود که در روز 15 خرداد سال 1363 در میان خون خود غلتید و به دست صدامیان جنایتکار به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکرغرقه به خونش در کنار سه خواهر شهیدش در دل خاک مأوا گرفت و امروز مزارشان در قبرستان عمومی سلیمان بگ بانه برای همیشه تاریخ از مظلومیت ملت بزرگ ایران اسلامی در هشت سال جنگ نابرابر حکایت می کند.
دو ماه بود پدرش از دردی پنهان رنج می برد. تقریباً همه پزشکان شهر را سرزده بودیم،امّا فایده ی نداشت.قادر به انجام کار نبود و بیشتر اوقات در منزل استراحت می کرد. یکسال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود که سروه دیده به جهان گشود.
اواخر سال 1358 بود بعد از ولادت در بیمارستان، مرا به منزل آوردند.همان شب حاج خدر که در اتاق بغلی استراحت می کرد . با خوشحالی بیرون آمد و گفت : هیچ دردی را احساس نمی کنم ، انگار شفا پیدا کرده ام! به گونه ای که بعد از آن کارش را از سر گرفت.بعد از مدت ها که سر کار نمی رفت به کارش ادامه داد ، همه این سلامتی را از قدوم نو رسیده می دانستند. 1
.........................................................................................................................
1 - ازخاطرات سرکار خانم مریم همتی مادر شهیدان (بر گرفته از پرونده فرهنگی شهید)