جبهه افتخار؛ خاطراتی از سرباز شهید فتحعلی بهارلویی
شهید فتحعلی بهارلویی
شهیدان ، شمع محل بشرینند و با شهادت خود ، درس زندگی اسلامی و الهی ترسیم نمودند و با خون خود بر زندگی با محوریت ایثار و جانفشانی تأکید کردند .
یکی از جوانان ایران اسلامی که از سکون به حرکت و از راحتی به ایثار جسم و جانش ، روی آورد و هستی خود را تقدیم امنیت و حیثیت مردم شریف ایران نمود، فتعلی بهارلوئی است. او در دوم خرداد 1340 در روستای بهارلو ، از توابع شهرستان قروه کردستان ، دیده به جهان هستی گشود و زندگی توأم با عشق و محبت به حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را آغاز نمود.
پدرش ، حیدر آقا کشاورزی ساده بود که در سایه زحمات و مرارتهای حاصل از باغداری و کشاورزی ، لقمه ای حلال و پاکیزه ، به سفره با برکت خانواده اش می آورد و خیرالنساء با محبت و عطوفت سرشارش و علیرغم زحمات طاقت فرسای خانه داری ، زندگی ساده اما با صفا و صمیمت را تقدیم فرزندانش می نمود . فتحعلی ، در کنار خانواده توانست دوران طفولیت و کودکی را سپری و پایه های تحصیلی ابتدائی را در زادگاهش به پایان برساند . سپس در کنار پدر و همراه او زندگی کشاورزی و باغداری را تجربه نماید.
در 19/7/59 علیرغم عدم وجود امنیت در مناطق غرب و جنوب کشور ، خود را به مرکز آموزش نیروی ارتش جمهوری اسلامی ایران معرفی و پس از طی دوره آموزش مقدماتی پیاده، از طریق گردانهای عملیاتی لشکر 21 حمزه سید الشهداء علیه السلام ، به مناطق عملیاتی رزم با دشمن متجاوز ، اعزام گردید و بیش از یکسال و نیم در دفاع از کشور اسلامی مان ، جانفشانی نمود.
سرانجام در 18/2/61 در منطقه شلمچه بر اثر اصابت
ترکش توپ دشمن ، فدائی ملت گردید و در لیست شهدای عزیزم دفاع مقدس قرار گرفت .
به خدمت در جبهه افتخار می کرد
تواضع ، خوی نیکوی شهید فتحعلی
بهارلوئی بود ، او همواره خودش را از دیگران فروتر می شمرد و به همه کس اعم از
بزرگ و کوچک سالم می کرد ، تا زمانی که در قید حیات بود ، برای یکبار هم از او
حرفی به عنوان دروغ نشنیدم، زمانی که می
خواست به خدمت سربازی برود گفت : « اگر در زمان خدمت شهید شوم ، بزرگترین افتخار
است.» وقتی مرخص آمده بود پرسیدم : « دوران خدمت چطور است ؟ » گفت : « ارزشش به جنگیدن با کفار است ، کاش
زودتر می رفتم، خیل خوشحال هستم که در جبهه حضور دارم .»
به نقل از آقای
محرمعلی احمدی دوست و همشهری شهید