خاطره
شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۳
منوچهر علاقه به خصوصی به حضرت امام راحل ره داشت و هر وقت در رسانه های صوتی و تصویری سخنرانی امام پخش می شد با دقت گوش فرا می داد و به ما هم تذکر می داد که گوش بدهیم ...
نوید شاهد کردستان:

شهید منوچهر کلوندی

روستای سوتپه از توابع شهرستان قروه ، در هفتم بهمن ماه 1344 ، شاهد رویش گلی از دامان پاک خانواده ای از محبان اهل بیت پیامبر (ص) بود. محمد ابراهیم و فردوس با تولد نوزادشان جشن گرفتند و با سرور و شعف ، او را منوچهر صدا کردند. منوچهر همانند تمامی اطفال خیلی سریع اما آرام رشدو نمو یافت و مودب به اخلاق اسلام ناب محمدی (ص) گردید . در شش سالگی به مدرسه ابتدایی زادگاهش قدم نهاد و دوران تحصیلات عمومی را با موفقیت طی نمود سپس به شهر همدان عزیمت و در منزل پدربزرگ سکنی گزید تا بتواند در آن شهر به تحصیلات خود ادامه دهد. او در ایام تعطیلات تابستان به روستا بر می گشت و در کنار پدر به کشاورزی مشغول می شد.

منوچهر به فراگیری و قرائت قرآن علاقه وافری داشت به طوری که در مسابقات قرائت قرآنی سال دوم راهنمایی هدیه نفیسی به وی اهداء گردید.

او در مدرسه ، دانش آموزی با اخلاق حسنه، منضبط و موفقی محسوب می گردید و بدین جهت از جانب مربیان مدرسه لوح سپاس به عنوان دانش آموز نمونه به وی اهدا شده بود. پس از اتمام دوره تحصیلات راهنمایی به روستا مراجعت و دستان پینه بسته پدررا فشرد و در امر کشاورزی یار و یاور پدر شد.

دوران نوجوانی او با برکت و در تأمین نیاز اقتصادی خانواده موثر بود. اما این دوران ، به زودی سپری شد و او به سن 18 سالگی رسیده بود و باید به خدمت نظام وارد می شد . جنگ و ناامنی کردستان او را آشفته نکرد و از تصمیم حرکت به سوی دفاع مقدس ، غفلت ننمود ، خود را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معرفی کرد و پس از طی آموزش نظامی در سنندج به پایگاههای مختلف استان کردستان اعزام گردید. او در این مقطع سنی با برخورداری از توان جسمی بالا ، در راه تأمین امنیت کردستان و مقابله با توطئه و فتنه شوم ضد انقلاب در کردستان نقش سازنده ای ایفا نمود . منوچهر در کنار سایر رزمندگان و سربازان امام راحل ره در این راه ، استوار ماند و سرانجام اول اردیبهشت 1365در قله کوههای هانیس مریوان در کمین دشمن ضد انقلاب قرار گرفت . و بر اثر سقوط خودرو جان خود را فدای ملت و انقلاب اسلامی نمود.

عاشق حضرت امام(ره) بود

« منوچهر علاقه به خصوصی به حضرت امام راحل ره داشت و هر وقت در رسانه های صوتی و تصویری سخنرانی امام پخش می شد با دقت گوش فرا می داد و به ما هم تذکر می داد که گوش بدهیم . او آرزوی دیدار امام در جماران را همواره مطرح می کرد ، زمانی که به سن قانونی سربازی رسید فوراً رفت و خود را به مراکز نظامی معرفی نمود و هر چه به او گفتیم جنگ است فعلاً نرو اما قبول نکرد. »

«هنوز 14 سال بیش تر نداشت که چند رأس گوسفند خریداری کرده بود و در زمین کشاورزی پرورش می داد و می گفت که اینها را نذر امام حسین (ع) کرده ام.»

با روحانیت همنشین بود

« در ماه محرم روحانی اعزامی جهت تبلیغ به روستا را به منزل دعوت می کرد و روحانی تا پایان محرم در منزل ما سکونت داشت. برادرم علاقه زیادی به روحانیت و محافل مذهبی از خود نشان می داد . او آنقدر مردم داری می کرد که هنگام شهادتش همه ناراحت بودند و می گفتند واقعاً لیاقت شهادت را داشت و حیف بود که در بستر بمیرد . مردم از صمیم قلب برایش گریه و زاری می کردند.»

به نقل از خواهر شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده