فرازی از وصیت نامه سرباز رشیداسلام مراد کرمی

شهید مراد کرمي حاجي شوره

يکم اسفند 1342،در روستاي يغباسي بيلوار از توابع شهرستان کامياران به دنيا آمد. پدرش محمد، نوش تافزار فروش بود و مادرش زينت نام داشت. تا سوم راهنمايي درس خواند.

به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. هجدهم فروردين 1363 ، در سومار توسط نيروهاي عراقي بر اثراصابت ترکش به سر، شهيد شد. مزارش در گلزار شهداي کامياران واقع است.

بسمه تعالى

وصيت نامه سربازدليروفداكاراسلام شهيدمرادكرمى

سلام برمهدى صاحب الزمان وسلام به حضور حضرت امام خمينى كه قلب تمام مستضعفين سراسر جهان براى شنيدن يك كلمه سخن مباركش به طپش مى افتد و كلماتش مانند تيرى برقلب دشمن مى نشيند و با درودبه ارواح آن شهيدان اسلام كه با خون ايشان درخت اسلام احياء وبارورمى شود و سلام به حضور معلولين ومجروحين جنگ تحميلى كه باجانفشانى خودوباخون خودواسلام ومسلمين رابيمه كرده اندوسلام به رزمندگان اسلام وامت مسلمان سراسر جهان خدمت برادران عزيز ورزمنده دوستان و برادران همسنگر سلام عرض مى كنم دوستان عزيزاى رزمندگانى كه شما را امام امت دعاگوى مى باشد و ميفرمايد من دست و پاى و بازوى شمارزمندگان رامى بوسم واى برادران عزيز شما اى اميدهاى آينده اسلام وقرآن هرچه داريد به كارگيريد براى برقرارى و نگهدارى اسلام وقرآن براى آزادى قدس وكربلاوبراى نجات تمام محرومان و بيچارگان و براى نابودى منافقين و كافران ازهيچ چيزهراس نداشته باشيد چونكه خداباشماست و هرگز جبهه ها را اى رزمندگان اسلام ترك نكنيد و بكشيد و نابود كنيد اين از خدابى خبران و كافران را،از جوانان عزيزتقاضادارم كه همگى به جبهه ها بياييد تا شر صدام و صداميان خائن را از اين مملكت اسلامى كم كنيم با آمريكاى خونخوار بجنگيم برادران عزيزم همسنگران گراميم من در زندگى و خصوصا "در اين دو ، سه سال اخير ازچندمسئله هميشه درعذاب بوده ام يكى آن دسته ازمردم كه به قول قرآن كريم"صم بكم فهم لا يرجعون "هستندكه اين همه معجزه و تحول معنوى را ظاهرا"مى بينند و هيچ گونه تحول فكرى و حركتى از خودشان نشان نمى دهند و ديگر آن دسته از مردم كه بدون در نظر گرفتن انسانيت اين همه مسئوليت شرعى كه برگردن آنها نهاده شده است تمام عمرشان را مانند حيوانات مى گذرانند و بيشتر ناراحتى من از اين است كه اين دو دسته از مردم در سايه امنيتى كه امت بيدار و مسلمان و ايثارگر تهيه كرده اند روزگار را مى گذرانند پس از خواهران وبرادران مسلمانم به عنوان كسى كه خون ناقابلش رادرراه اسلام خواهددادتقاضامى كنم كه اسلام راحفظ كنندچون اگرضربه اى به ماواردشودجبران آن مشكل است مادراين موقع كه خون جوانان سيل عظيمى ايجادكرده است ومنافقان اسلام رانابود مى كنند نبايد فقط نظارگر باشيم و بايد خون شهيدان راحفظ كنيم و من درآخر ازپدرومادرم به خاطر زحمتهاى بسيارى كه براى من كشيده اند سپاسگزارم وازمادرم تقاضادارم كه شيرش راحلالم كندشايدديگردراين دنيانماندم و به دنياى بهترازاين رفتم و از دوستان و آشنايان و فاميلهايم تقاضا مى كنم اگر از من ناراحتى و يا اشتباهى ديده اند حلالم كنند و از برادران عزيزم تقاضا مى كنم  كه پاسدار خانواده هاى شهدا باشند و اين را بدانند كه تنها راه رسيدن به خدا اين است كه انسان هدفش در زندگى در درجه اول خدا و قرآن باشد و سلام مرا به امام عزيز برسانيد در آخر بايد بگويم كه آرزوى ديدارآقايم امام زمان تااين تاريخ دردلم مانده است وشايدلياقت زيارتش رابيابم .

به اميدنصرت اسلام واسلاميان

سربازوظيفه مرادكرمى 30/07/1362