توشه دیدار/ شهادتی که رسوایی ضد انقلاب را به دنبال داشت/ خاطراتی از شهید بایزید عزیزپور
شهید بایزید عزیزپور
در بین مردم به تقوی ودینداری شهرت داشت هشتاد سال قبل در سوم ارديبهشت ماه سال 1282 در شهر مرزی بانه در خانواده متدین متولد شده بود پدرش عزیز ومادرش خدیجه نام داشت درجوانی ازدواج کرده بود وثمره زندگی اش 1 فرزند دختر و3 پسر بود عمری را با آبرو زندگی کرده بود ودر بین اهالی محل وبازار شهر از مقبولیت بالا برخوردار بود در شغلش که کاسب بازار بود همواره جانب انصاف را رعایت می کرد در بیست ویکم فروردین ماه سال 1362 برای ادای فریضه نماز به مسجد رفته بود ولی گروهک های ضد انقلاب واز خدا بی خبر داخل مسجد شدند وپیر مرد هشتاد ساله را از مسجد بیرون آوردند ودر مقابل چشمان مردمی که از ترس به خود می لرزیدند بی گناه وبدون محاکمه مظلومانه او را به گلوله می بندند تا سند دیگری بر جنایت آنان افزوده شود .
شهادتی که رسوایی ضد انقلاب را به دنبال داشت
ساعت چهار بعد از ظهر برای اقامه نماز عصر به مسجد رفته
بود سال ها بود برای اقامه نماز به مسجد ملا ابراهیم که در داخل بازار سقز واقع
بود می رفت عوامل ضدا انقلاب داخل مسجد می روند وپدرم حاج بایزید را دستگیر واز
مسجد خارج می کنند پدرم با آنان به مخالفت می پردازد واز رفتن با آنان خوداری می
کند وآنان نا جوانمردانه پدرم را به گلوله می بندند وخونش بر سنگ فرش ها ی بازار
سقز جاری شد ، به علت جایگاهی که در بین مردم داشت وهمه او را قبول داشتند ضد
انقلاب با شهادت پدرم رسوایی دیگری را برای خود به بار آورد تا جایی که گروهک ضدا انقلاب کومله در برنامه رادیویی خود اقدام
حزب منحله دمکرات را زیر سوال برد وتنها جرم او این بود که بنده در سپاه حضور
داشتم .
به نقل از آقای رحیم عزیز پور فرزند شهید 9/6/1395