جبهه ، دانشگاه دیگری است/ خاطراتی از شهید خلیل رستمی
شهید
خلیل رستمی
طلوع :4/8/ 1341
عروج :
19/12/1364
آن کس که در اندیشه انجامش بود بی خوابی و روی زرد فرجامش بود
گفتی که چو حلاج به دارش بردند او کشته راه سرخ پیغامش بود
شهید
خلیل رستمی فرزند نورمحمد و ذلخیا در چهارمین روز از آبان ماه سال 1341 در دامان
خانواده ای که مرید و محب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بودند در روستای شیخ جعفر از
توابع شهرستان قروه پا به عرصه ی گیتی نهاد و عشق و محبتی که از بطن خانواده به
میراث برده بود با ایمان قلبی و شهادت لایق توصیف خویش به نتیجه و پیامدی بسیار
نیکو رسانید . خلیل پس از آنکه دوران خردسالی را پشت سرگذاشت راهی مدرسه گردید و
پس از پشت سر گذاشتن مقاطع ابتدایی و راهنمایی و متوسطه موفق به اخذ دیپلم در رشته
تجربی گردید سپس با عشق و علاقه وافری که به دفاع از کیان میهن اسلامی و مبارزه با
دشمنان اسلام و قرآن داشت، از طریق سپاه پاسداران عازم جبهه های نور علیه ظلمت شد
و خدمتی خالصانه و عاشقانه در این راستا ایفا نمود . این سرباز انقلاب و امام پس
از جهادی مستمر علیه متجاوزین و دشمنان انقلاب اسلامی ، سرانجام در نوزدهمین روز
اسفند ماه 1364 در شهرستان بانه در درگیری با دشمن متجاوز بر اثر اصابت ترکش
خمپاره به درجه رفیع شهادت مفتخر گردید و مدال افتخار عندربهم یرزقون را به گردن
آویخت
جبهه، دانشگاه دیگری است
پدر بزرگوار شهید روایت کرده است : « فرزندم با وجود اینکه دانشگاه پذیرفته شده بود لکن دانشگاه جهاد و شهادت را مقدم دانست روزی به او گفتم چرا نمی خواهی به دانشگاه بروی ؟ پاسخ داد : من به دانشگاه نمی روم همه رفقای من شهید شده اند، چگونه دانشگاه بروم؟
جلیل
رستمی برادر شهید می گوید : برادرم با زحمت فراوان درس خواند، مطالعه فراوانی داشت
یادم می آید برای اینکه بتواند درس بخواند زمستانها بصورت پیاده ، نفت از شیخ جعفر
به قروه می برد و استفاده می کرد او همواره ما را نصیحت می کرد که درس بخوانید علم
برای هر انسانی لازم و ضروری است .
نایبعلی رستمی همرزم و هم کلاسی شهید نقل می کند : در پایگاه ماچکه هم دوره بودیم دوست داشتم مانند او لباس بپوشم و مثل او بند پوتین ببندم او همیشه آماده رزم بود هر وقت به کمین می رفتیم او در اول ستون قرار می گرفت و می گفت هر قدر به دشمن نزدیک باشیم ارزش خدمتمان بیشتر خواهد بود . در وجود او خبری از ترس نبود همیشه در موقع برخاستن و حرکت کردن اسم مولایمان علی (علیه السلام) را به زبان جاری می کرد.