یادگاری پسشرشهیدم/ خاطراتی از شهید محمد علی حبیبی
شهید محمد علی حبیبی
فرزند:
احمد
ولادت:
۲۵ ̷ ۸ ̷ ۱۳۴۲
محل ولادت:
روستای هشمیز سنندج
شغل:
پاسدار وظیفه
تاریخ شهادت:
۲۲ ̷ ۱۱ ̷ ۱۳۶۲
محل شهادت: کوه قاضی
بکر سنندج
نحوۀ شهادت
ریزش بهمن
محل دفن: روستای هشمیز سنندج
در روستای هشمیز سنندج و در خانۀ محقر اما باصفای
احمد و جیران متولد شد. پدر و مادرش کشاورز و دامدار بودند. محمد علی نیز همچون
اکثریت فرزندان روستایی
در آن دوره، به دلیل محرومیت
از امکانات تحصیلی و آموزشی از
یادگیری سواد بی بهره ماند و از همان کودکی
تن به کار در روستا سپرد. با رسیدن به سن خدمت سربازی، در شرایط جنگ و درگیری و تهدیدهای ضدانقلاب، خود را معرفی و به عنوان پاسدار وظیفه و در سپاه پاسداران به خدمت مشغول شد.
پس از انجام ماه ها خدمت صادقانه و شرکت درچندین عملیات پاکسازی منطقه ازلوث وجود ضدانقلاب، درحین انجام وظیفه و درکوه قاضی بکر سنندج بر اثر ریزش بهمن به شهادت رسید.
یادگاری پسرشهیدم
محمد علی بیرون می رفت مرا از خواب بیدار نمی کرد. صبحانه می خورد و می رفت. شب قبل گفت : مادر هوا سرد است. دوست دارم ناهار فردا آش درست کنی. فراد من خواب بودم رفته بود. آش درست کردم. نزدیک ظهر زیر کرسی خوابم برد. بیدار شدم از وقت آمدنش گذشته بود. ناهار نخوردم تا پسرم بیاید. هرکدام از دوستانش با فاصله می آمدند و سراغش را می گرفتند. برایم عجیب بود که چرا همسایه ها یکی پس از دیگری می آیند و احوال پسرم را می پرسند؟ آخرین نفر یکی از دوستانش بود. گریه کردم و او را قسم دادم. با پای برهنه به کوچه دویدم و گریه و زاری می کردم. کسی نمی گفت چه خبر است. در این میان کسی گفت : مادر با ما به مسجد بیا. دیگر فهمیدم. سر و صورتم خونی شده بود. پاهایم برهنه بود. هرچند قدم می افتادم. پسرم در مسجد انگار سالهاست خوابیده است. در زیر بهمن کوه مدفون شده بود. به عنوان کار دستی تسبیحی زیبا درست کرده بود. به من داد و گفت : مادر هردانۀ این تسبیح با نیت نام شهیدی درست کرده ام. برای شهدا فاتحه بخوان و ما را هم دعا کن.
از خاطرات خانم ستاره سوره بومه، مادر شهید