فیض اللهی: دعا کنید که به آرزویم برسم
در جوانی ازدواج کرد و صاحب سه پسر و دو دختر شد. بسیار
متدین بود و برای تشویق بچهها به خواندن نماز در خانه نماز جماعت به پا میکرد.
بسیار از فقرا دستگیری می کرد و خط نستعلیق را به خوبی مینوشت. در ماههای ملتهب
قبل از انقلاب با پخش اعلامیه و به آتش کشیدن عکسهای رژیم و پهلوی به جمع
انقلابیون پیوست.
به سبب فعالیت های نقی، ساواک و ژاندارمری بارها به خانوادهاش
آسیب رساندند.
با پیروزی انقلاب با کمیتهی پیکار با بیسوادی همکاری کرد و بسیاری را سواد آموخت.
زمانی که آموزشیار بود بعد از کلاسهای درس، کلاس قرآن برای
کارآموزان تشکیل میداد و به شاگردان قرآن می آموخت.
زمانی هم که به استخدام سپاه درآمد کلاسهای عقیدتی و سیاسی تشکیل میداد.
پنجـــــــــاه بهار از عمرش می گذشت که از طریق بسیج به جبههی مریوان اعزام شد. هنگام رفتن به همسرش گفت مواظب بچه ها باش. این همان راهی ست که انتخاب کردهام و دعا کنید که به آرزویم برسم و در پایان توصیه نمود که دخترهایش با حجاب خود راه شهیدان را ادامه دهند و پسرانش با درس خواندن به انقلاب خدمت کنند. در هفدهم اردیبهشت ماه سال یکهزار و سیصد و شصت و شش در منطقهی مریوان بر اثر حمله ی شیمیایی از ناحیه ی اعصاب و دو چشم مجروح شد و در بیست و چهارم دی ماه سال شصت و هشت به درجه رفیع شهادت رسید. پیکر مطهرش در گلزارمطهر شهدای شهر بیجار به خاک سپرده شد.