حس كنجكاوي / خاطره اي از شهيد ابراهيم ورمزياري
شهید ابراهیم ورمزیاری
فرزند:
ملک محمد
ولادت:
۵ ̷ ۶ ̷ ۱۳۱۱
محل ولادت
روستای دیرمولی سنندج
شغل:
پاسدار
تاریخ شهادت: ۱۹ ̷ ۹/۱۳۶۱
محل شهادت:روستای شینه سنندج
نحوۀ شهادت: اسارت و تیر
باران توسط ضدانقلاب
محل دفن:
روستای اسلام آباد سنندج
شهید ابراهیم ورمزیاری فرزند ملک محمد و شیرین، در روستای دیرمولی سنندج به دنیا آمد. درحد خواندن و نوشتن سواد آموخت. هیچ امکاناتی برای ادامه تحصیل در اختیارش نبود. بنابراین طعم تلخ کار و زحمت و محرومیت را از همان کودکی چشید. درجوانی ازدواج نمود که حاصل آن هشت فرزند(پنج پسر و سه دختر) است. پس ازپیروزی انقلاب اسلامی برای دفاع از اسلام و نظام نوپای اسلامی به سپاه پاسداران پیوست و به مقابله با ضدانقلاب پرداخت. بار ها تهدید به مرگ شد. پس از مجاهدت های بسیار در درگیری با ضدانقلاب و اصابت گلوله به شهادت رسید.
حس كنجكاوي
سن و سالم کم بود، یک روز پدرم داشت با مادرم صحبت می کرد. حرف هایشان برای من نامفهوم بود ودرک نمی کردم. پدرم کاغذ لوله شده ای را به مادرم داد ویواش گفت : این را نگه دار. دست بچه ها به آن نرسد. مواظب امنیه های پاسگاه هم باش. می گویند صاحب این عکس بر علیه رژیم شاه مبارزه می کند و... مدتی بعد از روی کنجکاوی به سراغ کاغذ رفتم. آن را باز کردم و دیدم تصویر یک روحانی است. زود آن را بستم و در جای خود گذاشتم. مدتی بعد چند سوال از پدرم کردم. ناگهان از دهانم پرید که من پوستر عکس آن روحانی را دیده ام. پدرم با تعجب گفت : خدایا از دست این پسر کنجکاوم چکار کنم؟ پسرم به کسی نشان نداده ای؟ گفتم خیر. مرا بلند کرد و بوسید و یواشکی گفت : این راز پیش خودمان بماند!
از خاطرات آقای اسماعیل ورمزیاری، فرزند شهید