تاملي كوتله برزندگينه شهيد غلامرضا هاشمي
شهید غلامرضا هاشمی
سوم خرداد 1346 عبدالله هاشمی بسیار خوشحال و مسرور است . او شاهد شکفتن گلی از دامان همسرش عذرا است. نوزاد شکوفه زده است و طراوت فصل بهاری را دوچندان کرده است.
بزودی مراسم نام گذاری شروع شد و پس از شور
و مشورت ، بهترین را غلام رضا یافتند . چرا بهترین نباشد و حال آنکه زیبنده ترین
عنوان ، نوکری و غلامی سلطان سرزمین طوس است . ولی هیچکس نمی دانست آخر عمر این
نوزاد با زیارت امام رضا (ع) و شاید با دعای حضرتش بر عاقبت بخیری و شهادت روزی او
خواهد شد . باری این نوزاد به سرعت ابر بهاری رشد و نمو کرد ولی طبقه بندی اقتصادی
در دوران ستم شاهی و قرار گرفتن خانواده اش در سطح پایین طبقات اقتصادی جامعه و از
طرفی فقدان فرهنگ تحصیلات رایگان، دست در دست هم داده ، غلام رضا را بسوی کارگری
سوق داد .
او از همان دوران نوجوانی طعم فقر مادی و تفاوتهای طبقاتی اجتماعی آن روز را در زندگی اش احساس و لمس کرد اما او پرورش یافته مکتب پیامبر راستین اسلام (ص) و امام راحل (ره) است .
امامی که به دستان پینه بسته کارگر بوسه می زند و بر آن بوسه افتخار می کند اما برگ دیگری از زندگی غلامرضا شاهد هستیم : پاسداری از مرز و بوم ایران عزیز .
او جوان است و به سن قانونی سربازی هم رسیده است .
پس تکلیف خود را شناخت و با پوشیدن لباس مقدس
پاسداری ماهها در راه امنیت و آسایش عمومی ملت ایران نقش خود را بخوبی ایفاء نمود.
بالاخره تقدیر او شهادت بود .
نوزدهم آذر 1367 دیواندره شاهد پرواز روح پاک این سرباز فداکار انقلاب و ملت رشید ایران بود . او با این شهادت برخورد بالید و سعادت پوشیدن لباس شهادت را پیدا نمود .