تاملي بر زندگينامه شهيد محسن فعله گري
شهید محسن فعله گری
اول بهار سال 42 ، سالی پر از بحران و تلاطم در تاریخ ایران ، سالی که روشنگری های امام رشید طاغوت را نشانه گرفته بود و در این سال کردستان همچو دیگر مناطق محروم عرق در بی خبری و جهل و کم فرهنگی بود.
خانواده فعله گری و پدر خانواده محبعلی در تدارک آمدن فرزندشان می باشند ، کودکی که با تولدش غرق در شادی و شور کرد خانواده را ......
قروه شهر کوچکی در کردستان محل تولد و بزرگ شدن محسن تازه به دنیا آمده می شود و اول فروردین 42 به دنیای فانی پا می گذارد تا خود را برای رسیدن به جاودانگی مهیا کند.
تحصیل ابتدایی را به پایان می برد و تا دوم راهنمایی ادامه می دهد ولی بعد آن به کار و کشاورزی مشغول می شود .
بسیار تیز بین و از وقایع حساس روزگار آن زمان اطلاع داشت و تمام هم و غم اش رسیدن
به فهم بالای سیاسی و اسلامی است و در تظاهرات فعال است و حلال مشکلات و روحیه
دهنده به بچه های انقلاب بعد انقلاب در جهاد مشغول می شود و هنوز عشق به امام و
نظام برای او اولویت اول است
و در نهایت در 22 مهر 59 به جبهه ها ملحق می شود و در جواب برادرش که چرا به جبهه می روی می گوید اگر ما نباشیم چه کسی دلش به حال ملت باید بسوزد ، این جان نثاری به نهایتش می رسد تا 17 آبان 59 در ایلام به دیار اصلی اش می رود و به مولایش علی (ع) می پیوندد.