درنگي در زندگي و خصوصيات شهيد علي اصغر ضيايي
اصغر فرزند عزت الله ومستوره در سريش آباد چشم به جهان هستي گشود، تا كلاس چهارم ابتدايي تحصيل نمود سپس به كارگري وكشاورزي روي آورده و از اين طريق امرار معاش كرد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و شرارت گروهكهاي ملحد و وابسته به اجانب به عضويت بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد ودر عملياتهاي بيشماري جهت پاكسازي منطقة كردستان از لوث وجود اشرار، شركت داشت. بالاخره در منطقة كامياران خون پاكش را نثار درخت اسلام وانقلاب نمود و خود را جاودانه ساخت. مزار پاكش در زادگاهش است.
اصغر چند بار به من گفته بود كه:« مادر جان! در خواب ديدهام شهيد خواهم شد.» در نهايت پسرم به آرزويش كه همانا شهادت بود، رسيد.
برادرم ،اكثر اوقات از اتفاقات جبهه تعريف ميكرد و حماسههاي بسيجيان و عملياتهايي كه در آنها شركت كرده بود را برايمان بازگومينمود. آخرين باري كه به مرخصي آمده بود حركات و سكناتش با قبل از آن خيلي تفاوت داشت و براي بازگشت به جبهه عجله مينمود. به من سفارش ميكرد مواظب مادر باشم و به او بياحترامي نكنم. وقتي كه ميرفت كاسهي آب و قرآن در دستم بود. آب را ديد ناراحت شد و گفت«اين بار اميد شهادت دارم» بُغض سنگيني گلويم را گرفت و اشك از چشمانم جاري شد و با نگاه حسرت بارم براي آخرين بار به قامت برادرم خيره شدم.