يکشنبه, ۱۸ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۱۱
خواستم شلیک کنم که گلوله ای از ضدانقلاب به خشابم خورد و منفجر شد. تفنگم آتش گرفت اما کوچکترین خراشی برنداشتم. خداوند كمکم کرد....
نويد شاهد كردستان:

شهید معظم سید نجم الدین رحیمی

فرزند سید شریف

ولادت ۵ ̷ ۱۲ ̷ 1345

 محل ولادت روستای کاکه جوب شهرستان قروه

شغل بسیج سپاه پاسداران

تاریخ شهادت ۳ ̷ ۶ ̷ ۱۳۶۲

محل شهادت روستای ماسی در سقز

نحوۀ شهادت اسارت - تیرباران

محل دفن گلزار شهدا بهشت محمدی سنندج

پدرش شریف ومادرش سلطنت نام داشت. تا کلاس چهارم ابتدایی در روستا درس خواند. سال ۱۳۶۱ به همراه خانواده اش به شهر سنندج مهاجرت نمود.

تیر ماه سال ۱۳۶۲ در حالی که هفده سال داشت، با انگیزۀ دفاع از اسلام، انقلاب اسلامی و همچنین پاکسازی منطقه از عوامل شرور و خود فروختۀ ضدانقلاب به بسیج سپاه پاسداران پیوست. مدت زیادی از عضویت وی نمی گذشت که در حوالی پایگاه محلۀ عباس آباد سنندج به اسارت ضدانقلابیون درآمد. پس از دو ماه تحمل شکنجه و آزار، شهریور ۱۳۶۲ در روستای ماسی در سقز تیر باران و به شهادت رسید.

خداوند ناظر است

یک بار برادرم در عملیات برگشته بود. طبق معمول اطرافش جمع شدیم تا بدانیم چند نفر از همرزمانش شهید شده اند و چقدر از دشمن را نابود کرده اند. برادرم گفت : بحث بر سر این است که کدام یک از طرفین درگیر حق می گویند و از راستی و حقیقت و دین دفاع می کنند. طرف حق را خداوند خودش یاری می کند. هر لحضه که می گذرد من بیشتر ایمان و یقین پیدا می کنم که انقلاب و نظام ما خدایی است و خودش همه چیز را نظارت و کمک می کند. در این عملیات گلوله مثل شن به اطراف من می خورد. با ضدانقلاب درگیر بودیم. خشاب خالی ام را پر کردم و در اسلحه جا زدم. خواستم شلیک کنم که گلوله ای از ضدانقلاب به خشابم خورد و منفجر شد. تفنگم آتش گرفت اما کوچکترین خراشی برنداشتم. خداوند كمکم کرد در آن لحضه بمانم و به عنوان سرباز خودش به جنگ ادامه بدهم.

از خاطرات آقای عطاالله رحیمی، برادر شهید


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده