شهید علی احمدی پور در يك نگاه/خاطره
فرزند:.................. محمد
ولادت:................ 25/11/1329
شهادت:.............. 29/5/1362
محل شهادت:..... منطقه سقز
نحوه شهادت:..... بر اثر انفجار مین ضد انقلاب
محل دفن:........... قبرستان روستای آخکند
در بین مردم از مقبولیت
بسیار بالایی برخوردار بودند، اهل روستا او را به عنوان امین خود برگزیده بودند.
او عضو فعال شورای اسلامی روستا بود و خود همواره میگفت از این که گره مشکلات
مردم با دست من باز میشود و من میتوانم در حل بخشی از مشکلات، آنان را کمک کنم
عنایت خداوندی است و از این بابت همیشه شکرگزار خدا بود.
شغل اصلیاش همچون همه ساکنین روستا کشاورزی بود و از روزی که پایگاه سپاه در منطقه استقرار پیدا کرد او به عنوان پیشمرگ فعالانه با پایگاه همکاری می نمود و در حراست و نگهبانی از روستا در کنار سایر رزمندگان سپاه اسلام مشارکت فعال داشت در تقوای اللهی و انجام فرایض دینی زبان زد همه بود و در درجه گرمای بالای تابستان در حالی که سخت کار می کرد روزهاش قضا نمیشد و حتی غیر از روزه مبارک رمضان به قصد تقرب در خیلی از ایام روزه مستحبی میگرفت و گاهی اطرافیان میگفتند در فصل کار روزه نگیر او میگفت روزه گرفتن در هوای گرم اجر و پاداش مضاعف دارد در زندگی دارای هشت فرزند دختر بود و همسرش میگفت بر خلاف دیگران همیشه میگفت: دختر در زندگی مایه خیر و برکت است و در کمال مهربانی با من و بچهها برخورد میکرد تنها پسرش در سال 1360 متولد شد و او را کمال نام نهاد. کمال دو سال بیشتر نداشت که به هنگام بازگشت به منزل در مسیر جاده روستای یازیبلاغی بر اثر انفجار مین کاشته شده توسط ضد انقلاب به شهادت رسید
همسرش نقل میکند:
بعد از شهادت همسرم وضعیت نامناسبی داشتیم خودم حال و وضع خوبی نداشتیم. یکی از دخترانم به شدت مریض شده بود او را در بیمارستان بستری کرده بودند در آن شرایط کاملاً خود را تنها و بیکس احساس میکردم در همان ایام دخترم شب پدرش را به خواب دیده بود و پدرش در عالم خواب و رویا به فرزندش میگوید به مادرت بگو نگران نباشد و به خدا توکل کند خدا همه مشکلات را حل میکند.[1]