نحوه شهادت یک پیشمرگ به روایت مادر شهید: دموکراتها اسیران را تیر باران کرده بودند
شهید معظم محمد کاکه خانی
مورخه یکم فروردین ماه سال یکهزارو سیصد و چهل و چهار، در روستای کلهر آباد سنندج و در خانۀ محقر اما باصفای بنی و کافیه پا به عرصۀ وجود نهاد.
تولدش در اولین روز فصل
بهار،بر شادی خانواده افزود. پدر و مادرش کشاورزان زحمت کشی بودند که با رنج و تلاش، خانوادۀ خود را تأمین می کردند.
با اتمام دوران خردسالی، در دبستان روستا ثبت نام شد تا سواد بیاموزد اما بی بهره بودن از امکانات آموزشی و تحصیلی در آن زمان و همچنین ضعف قوۀ مالی خانواده، اجازه نداد بیشتر از حد خواندن و نوشتن درس بخواند. بنابراین به کار در کنار پدر پرداخت. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد که ثمرۀ آن یک فرزند دختر است. شرایط بحرانی در آن دوره و هجوم دشمنان خارجی و داخلی به خاک میهن اسلامی، فرصت خوب ومناسبی برای محمد بود تا در برابر احزاب و گروهکهای ضدانقلاب، برای دفاع از دین اسلام و نظام نوپای اسلامی و همچنین دفع ظلم و ستم و جنایات آنان در حق مردم مسلمان، به پا خیزد.
بنابراین به عنوان پیشمرگ مسلمان کرد، به سپاه پاسداران پیوست و مسلح شد. وی با ابراز شهامت و لیاقت، در چندین عملیات نظامی به منظور پاکسازی منطقه از لوث وجود ضدانقلاب شرکت نمود و سرانجام در تاریخ ۹ ̷ ۵ ̷۱۳۶۴ در روستای میانه سروآباد و در درگیری با ضد انقلاب هدف اصابت گلوله قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.
پیکر مطهر شهید محمد کاکه خانی در میان اندوه مردم مسلمان و همرزمانش تشییع و در گلزار شهدا بهشت محمدی سنندج به خاک سپرده شد.
اسرا را تیر باران کرده بودند
پسرم محمد در گروه ۲۵ نفری جوله بود یعنی گشت می زدند. پاسدار بود و سرپرستی یک دسته به عهده اش بود. به مأموریتی در روستای میانه سروآباد رفته بود که به دستور فرماندۀ خود احمد سقزی به طرف ارتفاعات می روند و در کمین ضد انقلاب گرفتار می شوند. چهار روز قبل چیزی نخورده و استراحت نکرده بودند و فقط راهپیمایی کرده بودند و خیلی هم خسته بودند. و همین باعث شد شهدای این عملیات زیاد بشود. آن طور که تعریف می کردند در این عملیات چندین نفر از رزمندگان اسلام به اسارت حزب منحله دمکرات درآمده بودند و اسیر بودند. اما ضد انقلابیون آن ها را شکنجه و بعد ناجوانمردانه تیر باران می کنند.
از خاطرات خانم کافیه فرجی، مادر شهید