روياي صادقه در خواب شهيد محمد علی صحافی/ دوخاطره
در شهر سقز در خانوده ی مذهبی دیده به جهان گشود.با اتمام تحصیلات دوره ابتدائی از ادامه تحصیل باز ماند و به همراه خانواده به شهر سنندج مهاجرت کردند.
پدرش عبدالله به کار صحافی مشغول بود وچون همواره با قرآن کریم و کتب ادعیه سر و کار داشت ، مردم او را به نام ملا عبدالله می شناختند.
قبل از انقلاب در کنار پدرش به کار صحافی اشتغال پیدا کرد.در سال 39 در سن 23 سالگی به امر مقدس ازدواج اهتمام نمود و با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به شهر بانه نقل مکان داد.
در انجام فرائض دینی بسیار کوشا بود.عشق به پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از همان دوران جوانی در وجودش نهادینه شده بود.در اعیاد اسلامی بویژه در ماه مولود در اکثر مراسم مذهبی حضور پیدا می کرد و با نواختن دف و مداحی و سرودن اشعار مذهبی و عرفانی رونق بخش مجالس و محافل دینی بود.
باپاکسازی شهرهای کردستان ازلوث گروهکهای ضدانقلاب به عضویت سپاه بانه در آمد وپس از ماهها خدمت صادقانه دربسیج سپاه بانه و رسیدن به مقام جانبازی سر انجام در روز 15 خرداد سال 63 شربت شهادت را نوشید و پیکر پاکش در جوار شهدای شهرش در قبرستان سلیمان بگ به خاک سپرده شد.
از این عزیز سفر کرده 3 فرزند دختر و 2 فرزند پسر به یادگار مانده است.
از خاطرات همسر شهید :
چند روزی بیشتر از رمضان نگذشته بود که یک روز صبح از خواب بیدار شد و به من گفت: امشب در عالم خواب دیدم که ماری سیاه تا کمرم بدنم را بلعیده است،مواظب بچّه ها باش.یک دوروز بیشتر از این واقعه نگذشته بود که با وجود این که در درگیری با گروهکها چند روز قبل بر اثر اصابت گلوله مجروح شده بود و با عصا راه می رفت، از منزل خارج شد تا در راهپیمایی 15 خرداد شرکت کند.وقتی که پیکرش را در میان اجساد شهدا پیدا کردیم از کمر به پایین بدنش قطع شده بود.
از خاطرات آقای فردین صحافی فرزند شهید :
مداح پیامبراسلام(ص)و خاندان پاک حضرت بود.به این خانواده عشق می ورزید. چند بار در طول زندگی به همراه خانواده به زیارت مرقد مطهر امام رضا(ع) مشرف شدند.می گفتند امام رضا(ع) محبوب خدا و خلق خداست و این محبوبیت به خاطر عمل و عبادت و بندگی خالصانه است.به ما تأکید می کرد که سعی کنید با علماء دینی و انسان های متدّین نشست و برخواست داشته باشید که هم نشینی با این انسان های بزرگ مایه خیر و برکت است.
با عشق به رسول الله (ص) آرزو داشت که به زیارت خانه خدا برود وهمیشه این آرزو را بر زبان جاری می کرد.بانوای زیبایی دف وصدای دلگیری که داشتند با تمام وجود به عشق رسول الله(ص) مداحی می کردند.
اخلاق ورفتارش برای همه ماالگو بود. حتی با کسانی که زمانی به او بدی کرده بودندبا محبّت برخوردمی کرد. می گفت بدی ها به خاطر ضعف ایمان است که از انسان سر می زند.مسلمان باید تا می تواند در حق دیگران خوبی کند و خدا را همیشه ناظر بر اعمال خود بداند.[1]