در آرزوي داشتن دوچرخه
اول مهرماه سال 1352 روز بازگشايي مدارس و بهار تعليم و تربيت در روستاي سيدآباد از توابع شهر سقز در خانوادهاي مذهبي متولد شد. پدرش عبدالله و مادرش طوبي كه هر دو از سلاله پاك رسولالله (ص) بودند او را به نام جدش طه ناميدند.
سيد طه در كانون گرم خانواده و تحت ولايت و سرپرستي پدر و مادري دلسوز و متقي پرورش يافت. در هفت سالگي به دبستان وحدت شهر سقز رفت 3 سال تحصيل را با موفقيت به پايان رسانيد و بعد از امتحانات پاياني بهمنظور ديدار اقوام به همراه خانوادهاش به شهر مرزي بانه سفر كرده بودند كه در نيمه خردادماه 1363 در حالي كه مردم براي برگزاري مراسم يومالله 15 خرداد و سالروز شهادت شهيدان مظلوم قيام خونين 15 خرداد 1342 اجتماع نموده بودند سيد طه نيز بر اثر بمباران هوائي رژيم بعث عراق مظلومانه به شهادت رسيد.
«تنها خاطره»
با وجود سن كم بسيار مؤدب بود با بزرگترها با احترام برخورد ميكرد هميشه ميگفت ميخواهم در آينده معلم بشوم خاطرهاي كه همواره مرا رنج ميدهد آرزوي داشتن دوچرخه بود اين آرزو و خواسته در رفتارش مشهود بود ولي چون ميدانست ما توانائي تهيه آن را نداريم اين آرزو و تقاضا را كتمان ميكرد و آن را بروز نميداد مدام با يكي از دوستانش كه يك دوچرخه دست دوم داشت به بازي ميپرداخت و با كاستيهاي ما مدارا ميكرد.[1]