در برابــر اســتدلالش تسـلیم شـدم
در برابــر اســتدلالش تسـلیم شـدم
شهید بی مزار
بعــد از پیــروزی انقلاب اسلامی و رویــش قــارچ گونــه ی گروهکهــای ضــد انقلاب
در منطقــه، احمــد علــم مخالفــت بــا آنهــا را بــر افراشــت، بــا همــه ی
وجــود از آنهــا تنفــر داشــت و مردانــه تصمیــم گرفــت بــه ســازمان
پیشــمرگان مســلمان کــرد ملحــق شــود و بــا ضــد انقلاب بــه مقابلــه
بپــردازد.
در اوایــل، شــرایط بــه گونــه ای بــود کــه مــن مجبــور شــدم، باایــن کار مخالفــت کنــم. بــا منطــق در برابــرم ایسـتاد و گفـت: امـروز دفـاع از اسلام و جمهــوری اسلامی یــک تکلیــف دینـی اسـت، تـو کـه اهـل دیـن هسـتی، چگونــه مانــع اجــرای وظیفــه ی دینــی مــن میشــوی؟ در برابــر اســتدلالش تسـلیم شـدم و گفتـم: بـرو، خـدا پشـت و پناهــت. بعــد از پیوســتن بــه ســازمان در عملیاتهــای فراوانــی شــرکت کـرد. آخریـن بـار کـه عـازم عملیـات بـود، گفـت: پـدر جـان حلالـم کنیـد، مــن بــه شــهادت میرســم. امــا بایــد بــه مــن قــول بدهــی، در هنــگام تشــییع جنــازه ام، پیشــاپیش جمعیــت حرکــت کنــی و ابراهیــم وار بــا صــدای رســا بگویــی: خدایــا، ایــن قربانــی را از مــن بپذیــر. امـا، وقتـی احمـد بـه شـهادت رسـید، جنـازه اش برنگشـت، لـذا مـن نتوانسـتم وصیتـش را عملـی کنـم. احمـد مفقـود گردیـد.
)آقـای مصطفـی دهقانی-پـدر شـهید(