نگاهي كوتاه به زندگي پاسدار شهیدحمید غفاریراد
پاسدار شهیدحمید غفاریراد
آرام و سر به زیر بود. با احساس تکلیف لباس رزم به تن کرده بود. از
مادرش تقاضا میکرد تا برای او دعا کند و از خدا بخواهد شهادت را نصیبش بگرداند و
از او میخواست تا با تأسّی از حضرت زینب سلامالله علیها در مقابل مصائب صبر و
شکیبایی را پیشه نماید.
اگر چه خود در میدان جنگ حضور داشت، امّا از کمک به جبهههای جنگ غافل نبود و از حقوق کمی که دریافت میکرد‘ مبلغی از آن را برای کمک به جبهههای حقّ علیه باطل کمک میکرد. او نهم اسفند ماه سال یک هزار و سیصد و چهل و سه در شهر بیجار گروس در یکی از محلههای قدیمی شهر دیده به جهان گشود. پدرش «حاج عبدالاحَد» در شهرداری کار میکرد و مادرش «ملیحه فاتحی» خانهدار بود
با پشت سر نهادن دوران طفولیّت در دبستان 25 شهریور سابق زادگاهش ثبتنام گردید و تحصیلات ابتدایی را در آن مدرسه به پایان رسانید و برای ادامهی تحصیل به مدرسه راهنمایی رفت در مقطع راهنمایی درس میخواند که قیام مردمی علیه حکومت ستمشاهی به اوج خود رسید.
چون خانوادهی او از خانوادههای مذهبی و انقلابی شهر بودند، خیلی زود در مسیر انقلاب قرار گرفت و با سن و سال کم در فعّالیّتهای انقلابی شرکت میکرد و برای پاسداری از انقلاب نوپای اسلامی از ادامه تحصیل بازماند.
در سال یک هزار و سیصد و شصت و یک به صورت رسمی فعّالیّت خود را در سپاه بیجار آغاز نمود. چند ماهی در تعمیرگاه سپاه کار میکرد و خیلی زود در زمینهی تعمیر خودروهای سپاه مهارت لازم را پیدا کرد.
ولی او با هدفی دیگر وارد سپاه شده بود. هدف او پاسداری از میهن اسلامی و دفاع از مرزهای کشور و انقلاب نوپای اسلامی بود. و با همین انگیزه برای ادامهی فعّالیّت به منطقه اعزام شد. چند ماهی را در پایگاه عملیاتی روستای قشلاق نوروز از روستاهای اطراف بیجار به فعّالیّت پرداخت و به صورت داوطلبانه عازم مناطق عملیاتی دیواندره که در آن سالها از حسّاسیّت خاصّ برخوردار بود، گردید. پایگاه عملیاتی «هزارکانیان» به عنوان محل خدمتی او تعیین گردید.
هزارکانیان یکی از روستاهای دورافتادهی دیواندره بود که به تازگی از لوث عوامل ضدّ انقلاب پاکسازی شده بود.