تاملي در زندگي شهيد برجعلي منتشلو
شهيد برجعلي منتشلو (1366 ـ1343)
شهيد "برجعلي منتشلو" فرزند "گلمراد و بهاره" در دهمين روز از آذر ماه سال يكهزار و سيصد و چهل و سه در روستاي دلبران از توابع شهرستان قروه چون آفتابي بر پيكرهي آسمان درخشيد و روشنايي خاصي به كانون خانواده هديه داد.
وي بعد از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي به عضويت رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان قروه درآمد و به صفوف خللناپذير سبزپوشان سپاه اسلام پيوست و لحظهاي از انجام وظيفهي خطير خود در راستاي تحقق اهداف و آرمانهاي انقلاب و مبارزه با دشمنان اسلام از هيچ كوششي فروگذار ننموده و غفلت نورزيد.
آن شهيد ارجمند در لشكر عملياتي 22 بيتالمقدس حضور فعال داشت و از طريق آن لشكر بارها به جبهههاي حق عليه باطل شتافت و در انجام وظيفه انقلابي خود رشادتها و مجاهدتها نمود تا اينكه در بيست و نهمين روز از فروردين ماه سال هزار و سيصد و شصت و شش طي عمليات پيروزمندانهي نصر 1 بر اثر اصابت تركش خمپاره بعثيون عراقي در منطقه مريوان به چكاد قله سعادت و كمال راه يافت و پاداش ايثار و حماسه خود را از خالق عالميان ستاند. مزار مطهر اين شهيد گرانقدر در گلزار شهداي دلبران واقع است. از شهيد منتشلو سه فرزند پسر و دو فرزند دختر به يادگار مانده است.
شهيد منتشلو خلقي نيكو و نمونه داشت. درياي شريفهي آيات قرآن كريم را بر سرزمين جان جاري ميساخت. نماز آن مفتاح باب الجنه را اقامه مينمود و در ايام ضيافت الهي با توجهي خاص سطح آيينهي دل را به شفافيت روزه صفا ميداد.
عشق حسيني
قطرات خون شهيد منتشلو وقتي بر زمين ميريخت اينگونه نجوا داشت كه: واقعا چه زيباست كه انسان خود را شبيه خوبان كند، چقدر دلنواز است نالهاي كه از صميم قلب برآيد: كه اي خالق هستيبخش، آيا ميشود كه ما را هم به رنگ و بوي مولايمان اميرالمومنين درآوري. وما را لايق آن گرداني كه به آن بزرگمرد هستي، تأسي كنيم.
تأسي در چه؟ تأسي در ايثار، تأسي در از خود گذ شتن، در خارج شدن از خودي خود و به ديگران هم انديشيدن،خون او ميگفت: چقدر دلانگيز است، تأسي كردن به پيامبري كه از بين دو پيراهن خريداري شده بهترش را به غلامش ميداد و خود پايينتر را ميپوشيد.
چقدر دلنشين است تأسي كردن به امامي كه افطار خود را به فقير و مسكين و اسير داد. چقدر آرامشبخش است اقتدا به امامي كه براي جان مراد رهبرش در بستر او خوابيد كه اگر خطري هم هست از پيامبر دفع شود. واقعاً بشريت در مقابل واژههايي مثل ايثار، از خودگذشتگي، به ديگران پرداختن چه فكر ميكنند.
بله،شهيد منتشلو نه با حرف بلكه باعمل ايثار را معنا ميكند. او نه با حرف بلكه با خونش چگونه از خود گذشتن را معنا ميبخشد. او با شهادتش به اعلي صوت فرياد بر آورد كه: اي دوستان من رفتم تا دين و دينداري بماند، تا شما بمانيد، شهيد منتشلو با رفتنش، راه را براي مابقي روشن كرد او با رفتنش ثابت كرد كه ميشود به خوبان درگاه الهي، اقتدا كرد.
او با رفتنش ثابت كرد كه ميشود خوب شد، و به خوبان ملحق گشت. و علامت خوب شدن و ملحق گشتن شهيد منتشلو همان قطرات زيباي خونش بود.