نگرشي كوتاه به زندگينامه و خاطره اي از شهيد سيد عسكر حسيني
شهيد سيد عسكر حسيني
عسكر حسيني فرزند اسماعيل دهم خرداد1340 در روستاي
سمران از توابع دهستان ژاورود كامياران متولد شد.
تحصيلات ابتدائي را پشت سر نهاد
و با رسيدن به سن جواني در يك كارگاه مكانيكي در شهر سنندج مشغول به كار شد. و از اين
طريق سعي نمود تا گوشهاي از مشكلات خانواده را به دوش بگيرد به كارش علاقهمند
بود و آرزو داشت روزي بتواند با تلاش و كوشش هر چه بيشتر كمككار اطرافيانش باشد.
دوران جواني وي مصادف گشت با اوجگيري انقلاب اسلامي، او نيز در راهپيمائها و تظاهرات خياباني عليه رژيم ستمشاهي شركت ميكرد و معتقد بود با پيروزي انقلاب وضعيت زندگي مردم بهبود پيدا ميكند و از اين جهت خوشحال بود. اما يكماه بيشتر از پيروزي بزرگ مردم انقلابي نگذاشته بود كه سيد عسكر در بيستوهفتم اسفندماه 1357 در ايامي كه مردم خود را براي ورود به عيد باستاني نوروز و آغاز سال جديد آماده ميكردند به هنگام بازگشت از محل كار در حاليكه هنوز لباس كار به تن داشت در 17سالگي در يك درگيري به دست اشرار ضدانقلاب كه شهر سنندج را اشغال كرده بودند در خون خود غلطيد و به خيل شهيدان پيوست.
«به امام خميني عشق ميورزيد»
در روزهاي اوجگيري انقلاب شهيد سيد عسكر در شهر سنندج بود روزي به روستا آمده بود و تعدادي اعلاميه از جمله كاريكاتور شاه را كه بطور خندهداري طراحي كرده بودند با خود به ده آورده بود.
آن
را به مردم نشان ميداد و ميگفت ديگر شاه
بايد برود. امام خميني (ره) به كشور باز ميگردد. و به زندگي مردم شكل تازهاي ميبخشد
او به امام خميني (ره) عشق ميورزد و به آينده انقلاب اميدوار بود.
اما يك ماه بيشتر از انقلاب نگذشته بودكه بر اثر اصابت تير به ناحيه سر در خون خود غلطيد و در سن جواني به ديار باقي شتافت.[1]