آيا من هم شهيد مي شوم ؟ خاطراتي از شهيد موسي طالبي
موسي فرزند شهيد شمس الله ونازگل در سريش آباد متولد شد، تحصيلات خود را درمقطع ابتدايي طي نمود سپس به كشاورزي و كارگري پرداخت.
در
دوران دفاع مقدس به عضويت سپاه پاسداران درآمد ولباس رزم برتن كرده با رشادتهاي
فراوان، در آزادسازي مناطق مختلف كردستان نقش مؤثري ايفاء نمود. موسي در مورخ
23/12/66 درمنطقة عملياتي ـوالفجر 10 ،بر اثر اصابت تركش به مقام عظماي شهادت و حيات جاويدان دست يافت
مزار مطهرش در سريش آباد قرار دارد، از اين سرباز رشيد اسلام3 فرزند باقي مانده است.
همرزم شهيد باز گو ميكند:
شهيد موسي طالبي، يكي از بچه هاي شجاع وبي باك بود، در جنگ هيچ ترسي به دل راه نميداد، يك روز اطلاع دادند در منطقة موچش ـ كه در نزديكي شهر كامياران قرار داردـ چند نفر ضد انقلاب در روستايي مخفي شدهاند، ما به همراه شهيد به طرف آن روستارفتيم وموفق شديم دو تن از آنها را دستگير كنيم، بقية آنها فرار كردند اما در بين راه كمين زده بودند، ما در راه برگشت به كمين آنها برخورديم وبر اثر تيراندازي دشمن، لاستيكهاي ماشين ما پنچر شد، روي ماشين « كاليبر50» قرار داشت خدمة كاليبر شهيدان جعفر طالبي وموسي طالبي بودند ما در وسط كمين دشمن گير افتاده بوديم وآنها با صداي بلند ما را تهديد مي كردند كه اسلحه را زمين بگذاريد ديگر كارتان تمام است اما با اين همه، اين دو شهيد بزرگوار بدون توجه به آنها وبا شجاعت تمام دشمن را وادار به عقب نشيني كردند وبه خودشان هم هيچ آسيبي نرسيد.
همرزم ديگر موسي نيز خاطره اي دارد:
وقتي توسط ضدانقلاب اسير شده بودم، به فضل خدا بعد از رهايي از دست آن مزدوران به زحمت خود را به يگان رساندم، به اولين كسي كه برخورد كردم شهيد طالبي بود كه مرا در آغوش گرفت وگريه كرد وگفت خدا را شكر كه سالم هستيد، شهيد موسي طالبي آرزوي شهادت مي كرد و در آخرين عملياتي كه درآن به شهادت رسيد، به من گفت:«آيا من هم شهيد ميشوم» ؟
ازجمله جوانان دلباختة شهر بود كه شجاعـت و مردانگـياش در منـاطق عملياتي كردسـتان زبانزد بود، به ندرت در شهرخود مشـاهده مي شد، هر وقت عملياتي عليه گروهكها مطرح بود،شهيد موسي حضوري فعال مي يافت.