نگاهي به زندگي و خصوصيات اخلاقي و اجتماعي شهيد ابراهيم قنبري
ابراهيم، فرزند اسحاق و زمانه در سريش آبادديده به جهان گشود، تا كلاس پنجم ابتدايي تحصيل نمود پس از آن ترك تحصيل كرده و در يك كارگاه مكانيكي مشغول به كار شد.
بعد از پيروزي انقلاب
اسلامي مدت 2 سال در جهادسازندگي قروه خدمت نمود. سپس به عضويت واحد مهندسي رزمي سپاه
پاسداران سنندج درآمد، لباس رزم بر تن نمود و ماهها در پاكسازي منطقة كردستان از
لوث وجوداشرار، فعالانه شركت نمود.
اين شهيد گرامي، پس از جهادي افتخار آميز، در
مأموريتي در محور سنندج ـ ديواندره در تاريخ 10/11/61 به دست ايادي استكبار جهاني
شربت شهادت نوشيد و با خون مطهرش مهر بطلان برآرمان خود فروختگان شرق و غرب در خطهي
خونرنگ كردستان كشيد.
بدن مطهرش در سريش آباد مدفون است.
!در شغل مكانيكي داراي مهارت خاصي بودند، گويي چندين دهه در اين حرفه تجربه داشتند.
!يكي از كاميون داران شهر كه با شهيد ابراهيم قنبري آشنايي داشته، روزي به ايشان مي گويد در شهر همدان شركتي است كه مكانيكهاي ماهر وزبردست را استخدام ميكند حقوق خوبي ميدهد من هم تضمين ميكنم كه حقوق خوبي به شما بدهند وحتي مشكل مسكن شما را نيز در آنجا حل مي كنند شهيد قنبري در پاسخ اظهار ميدارد كه اين مسايل مادي براي من ارزشي ندارد ومن مي خواهم در سپاه باشم وخدمت نمايم.
!روزي يكي از فرماندهان سپاه به ايشان مي گويد كه مهندسي رزمي سپاه تازه شروع به كار كرده، اگر ممكن است شما در آنجا كار كنيد، شهيد بعد از مدتي كار درآنجا به فرماندة مزبور مي گويد چون دوست دارم كارم در سپاه تعمير ماشين باشد ودراينجا كار كم است، پس سعي كنيد مرا به محلي اعزام كنيد كه بتوانم ماشين هاي بيشتري را تعمير كنم.
! شجاعت و بيباكي او در جبهههاي رزم و جهاد عليه عوامل كوردل عليرغم سن و سال كم ـ ماية تعجب بود. او در پاسخ يكي از دوستانش كه پرسيده بود، چگونه به مناطق خطرناك كردستان كه احتمال كشته شدن بسيار است ميرويد؟ گفته بود:«اگر ارادة خدا به مرگ كسي تعلق نگيرد اهل دنيا همه دست به دست هم بدهند،نميتوانند او را از بين ببرند پس ترس در اين مورد جايگاهي ندارد.