تاملي در زندگي نامه و پيام شهيد محمدرضا عليشاهي
شهيد محمد رضا عليشاهي (1365ـ1336)
شهيد "محمد رضا عليشاهي" فرزند "محمود و كشور" در يازدهم شهريور سال 1336 در خانوادهاي مملو از آرمانهاي اصيل مذهبي چشم به جهان هستي گشود.
بزودي دوران طفوليت را در دامان پر مهر خانواده سپري
كرد. لكن مشيت آزمايش الهي محمدرضا را با فقدان حضور و محبت پدر بزرگوارش مواجه
ساخت. و مسئوليت امرار معاش و تامين مخارج خانواده او را براي كشاورزي و كارگري
سوق داد لذا با عزمي استوار اين مسئوليت سنگين را به خوبي ادا كرد.
دوران پايان
خدمت نظام وظيفه شهيد با سرآغاز انقلاب شكوهمند مردم مسلمان ايران مواجه شد و او
نيز همچون ساير جوانان آگاه شهرستان قروه نقش بارزي در به انجام و به ثمر رسيدن
انقلاب اسلامي در زادگاهش ايفا نمود.
خداوند متعال كه در نهاد شهيد عليشاهي زمينهي
هدايت و معنويت بيانتهايي ايجاد كرده بود او را به سوي هدفي والا فراخواند لذا او
از همان اوايل پيروزي انقلاب اسلامي ايران بر صف جهادگران و مجاهدان و پاسداران
سبزپوش پيوست و همراه ساير سلحشوران تاريخ دفاع مقدس مدتهاي مديدي در جبهههاي
رزم عليه مزدوران متجاوز به حقوق و نفوس مردم مسلمان ايران حماسهها آفريد.
سرانجام اين عاشق دلباخته حسين (ع) پس از سالها جهاد و ايثار در تاريخ بيست و هفتم دي ماه 1365 در عمليات پرافتخار كربلاي 5 از كربلاي شلمچه بسوي معبود شتافت. و در ملأ اعلي و همراه ساير شهداء مأوي گزيد پيكر خونينش در گلزار شهدا قروه سكني يافته است. از شهيد عليشاهي يك دختر و دو پسر بر جاي مانده است.
پيام عشق
پيام بنده حقير پاسدار محمدرضا عليشاهي
اين پيروزي بزرگ كربلاي پنج را به امام امت و امت شهيدپرور تبريك عرض مينمايم و به تمامي خانوادههاي شهداء، اسراء و جانبازان و مفقودين تبريك ميگويم. همسرم، به ياد اين كربلاي پنج باش كه چه عزيزاني خون دادند و اسيراني رفتند و مفقود اثر شدند.
به نظر بياور و به خداي
خود دل ببند و عبادتهايت را بيشتر كن و به ملت قروه بگو كه اين جنگ به پايان ميرسد
و شما اگر غافل بمانيد شكست خواهيد خورد، و نميتوانيد جواب شهداء را بدهيد و مديون
اين شهداء صدر اسلام تاكنون ميشود.
من كسي نيستم كه نصيحت كنم اين يك پيام است كه
به شما ميگويم و مسئوليت به درگاه خداوند متعال دارم، همسرم ايمان را بيشتر كن كه
خداوند با شماست.
عشق حسيني
در
فرهنگ ديني ما يكي از مهمترين شرايط و ويژگي براي داعي و ناصح، اين است كه به خود
دعوت نكند.
دعوت كننده اگر به خود دعوت كند، ملعبه شيطان است. اما كسي كه به خدا دعوت كند، خدا را ياري رسانده و كسي كه خدا را ياري رساند، خدا پشتيبان اوست.
پس تا خدا باقي است، ذرهاي از ارزش خون شهيد عليشاهي، كاسته نخواهد شد. چرا كه
او دعوت به دل بستن به خدا ميكند. دعوت به عبادت عبوديت خالق ميكند. و دعوتكنندة
به خدا، باقي است و ماندگار.
شهيد محمدرضا از غفلت سخن به ميان ميآورد، ميگويد،
نكند، نكند شما از خدا غفلت كنيد نكند از زحمات و رنجهاي انبياء و اولياء غفلت
كنيد، نكند از خون جوانان پاكي غفلت كنيد كه براي سلامتي شما و دين شما خود را به
قربانگاه بردند
شهيد عليشاهي، بر اثر محبت زياد به ما خاكيان، هشدار ميدهد، او ميگويد: فرداي قيامت نه شما و نه هيچ كس ديگر نميتواند، جوابگوي خون شهيد باشد، پس شما را به خدا، اي مردم، اي مسئولين، اي كساني كه در كشور امام زمان عليهالسلام زمام امور را به دست شماست مراقبت كنيد كه خون شهيد پايمال نگردد. اي مردم، بدانيد كه مديون خون عليشاهي شدن مديون خون حمزه سيدالشهداء شدن است. چرا كه اگر نتوان به خون يك جوان از شهر خود، ارزش نهاد، قطعاً به خون بزرگمردان دين، نميتوان مديون نگشت.
مينويسد: «من كسي نيستم كه نصيحت كنم»، اما نه اتفاقاً اين شماها هستيد كه لايق نصيحت كردنيد، شما كه گرد و غبار تمام تعلقات را از خود جدا كردهايد ميتوانيد از دل نبستن به دنيا، سخن بگوييد. اساساً كسي كه خود را لايق نصيحت نداند، بايد نصيحت كند نه مدعيان پر ادعائي همچو من كه ادعا كردن، فرصت عمل را از آنها گرفته است.