تاملي كوتاه در زندگي شهيد احمد جوانمردي
فرزند:.................. محمد
ولادت:................ 3/10/1335
شهادت:.............. 2/8/1360
محل شهادت:..... روستای بنزه رود بانه
نحوه شهادت:..... درگیری با ضد انقلاب
محل دفن گلزار شهدای سلیمان یک بانه
همواره میگفت باید در راهی قدم برداشت که رضای خدا در آن باشد و اگر در انجام کارها به دنبال رضای خدا باشیم خدا ما را به راه فلاح و رستگاری هدایت خواهد کرد. بسیار اهل مدارا بود و بر این باور بود که خیلی از افراد وابسته به گروهکهای ضد انقلاب در دام دشمن گرفتار شدهاند و ناخواسته در راهی قدم نهادهاند که امیدی به بازگشت ندارند. کمتر از بیست و چهار سال داشت که بعد از ازدواج در مهر ماه سال 1359 به پیشنهاد حاج شریف صالحیان که در آن زمان فرماندهی پیشمرگان مسلمان کرد را عهده دار بود لباس جهاد در راه خدا را به تن کرد و راهی شهر دیواندره شد و بعد از چند ماه خدمت در آن منطقه و شرکت در چندین عملیات به گردان عملیاتی میرده که مابین سقز و بانه در روستای میرده قرار داشت انتقال یافت مدام از سوی ضد انقلاب تهدید میشد و کمتر به زادگاهش تموته بر میگشت و بیشتر اوقات را در شهر میماند چون در شهر امنیت بیشتری وجود داشت. سال 1360 به همراه دوستانش یک روز به روستا رفت و اموال و اثاثیه خانه را به شهر بانه انتقال داد و در سپاه بانه به ادامه خدمت پرداخت. ثمره زندگیاش یک فرزند پسر بود و زندگی سادهای داشت بیشتر اوقات ماموریت بود و هر کجا گزارشی درباره حضور گروهکها بدستشان میرسید او به همراه پیشمرگان مسلمان به منطقه اعزام میشد پاییز سال 1360برای شرکت در مراسم و درگذشت خواهرش به سقز رفته بود وقتی به او خبر دادند به وجود او در منطقه نیاز است برنامهاش را نیمه تمام رها کرد و راهی منطقه گردید و در همین عملیات بود که در روستای نیزه رود بانه سینه پاکش آماج گلولهها قرار گرفت و شهادت را به آغوش کشید.