مروري بر زندگي شهيد اصغر نجفي
شهيد اصغر نجفي (1359ـ1334)
شهيد اصغر نجفي فرزند "محمدعلي و طلعت" در اولين روز از فروردين ماه سال يك هزار و سيصد و سي و چهار در شهرستان قروه چون غنچهاي تازه شكفته از رادمردي و انسانيت به روي دنياي فاني خنده زد و با گشايش گلبرگهايش بوي زيباي سعادت و نيكبختي در پيكره خانه منتشر گرديد. شهيد نجفي تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را با اخذ نمرات مطلوب به پايان رسانيد و براي ادامه تحصيل به كرمانشاه رفت و در دانشسراي كشاورزي كرمانشاه مشغول به تحصيل شد و اين مقطع را هم با استعانت از خداونــد متعال با موفقيت به پايان رساند. اصغردر اكثر تظاهرات و راهپيمائيهاي ضد رژيم ستمشاهي فعالانه حضور مييافت. وي بعد از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي جزو اولين كساني بود كه هدف خود را يافت و با عضويت رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهر قروه در صف عاشقان دلباخته شهادت و ايثار در خطوط مقدم مبارزه و مجاهدت با عوامل كوردل ضدانقلاب در منطقه كردستان قرار گرفت. شهيد نجفي با شروع جنگ تحميلي عازم جبهههاي حق عليه باطل شد و يازده ماه تمام عاشقانه خدمت نمود اين سرباز فداكار انقلاب در دومين روز از آبانماه سال هزار و سيصد و پنجاه و نه در منطقه عملياتي سرپل ذهاب بر اثر اثابت تركش خمپاره بعثيون عراقي غنچه سرخ شهادتش در بوستان پرطراوت بهشت و بر روي شاخههاي ايثار و پايمردي شكفتن گرفت. مزار مطهر اين شهيد گرانقدر در گلزار عاشقان راستين مكتب شهادت قروه ميباشد. از شهيد نجفي يك فرزند دختر به يادگار مانده است.
شهيد نجفي جزو افراد با لياقت و با كفايت شهرستان قروه محسوب ميشد. او بسيار مردمدار و خوشاخلاق بود و همواره در كارهاي خير و انجام امورات مردم پيش قدم بود و از اعمال خيري كه انجام ميداد با كسي صحبت نميكرد وي احترام خاصي براي پدر و مادرش قايل بود.
اين شهيد عزيز با ارتباطاتي كه با شهيد بروجردي داشت در تجهيز سپاه قروه به انواع سلاحهاي سبك و سنگين موثر بود ايشان در عمليات پاكسازي منطقه كردستان بخصوص شهر سنندج حضوري فعال و با تأثير داشت و تا آخرين روز نبرد در سنندج حضور داشت و تا اتمام درگيري و برقراري آرامش به قروه بازنگشت اين شهيد گرامي اولين شهيد جبهه جنگ در شهرستان قروه ميباشد.
شهيد اصغر نجفي با هر قدمي كه در جبهه برميداشت ميگفت:
اين جنگ كه عراق بر ما تحميل كرد، به نفع ما و به ضرر او تمام شد. به نفع ما بود، چرا كه طبق ايده و مكتب ما، جهاد در راه خدا، دري از درهاي بهشت است.
آري دفاع مقدس، بابِ دخولِ جواناني همچو اصغر نجفي به بهشت شد.
امّا به ضرر دشمن بود چرا كه اولاً حماقت بزرگي كرد، چون هيچ عاقلي كاري كه صدام كرد را نميكند
او كه مردم و مكتب ما را نميشناسد، پس چگونه خود را در مقابل جوانانِ شهادتطلبِ ما قرار داد.
امّا انصاف قضيه اين است كه ما صدام صفتاني در داخل هم داشتيم كه اينها ظاهراً از جنگ، به نفع خود استفاده ميكردند، اين صدامهاي كوچك، از آب گلِآلود، ماهي ميگرفتند.
همان موقع كه مردم فقير و ضعيف روستائي، هر آنچه كه داشتند در راه خدا به جبههها اعزام ميكردند، و مادر رنجديدة اصغر، او را روانة جبهة ميكرد، اين صدامكها، با احتكار و انبار اجناس، و گران كردن قيمتِ آنها مردم ايران را بيشتر در مذيقه قرار ميدادند و خونِ مردم را در شيشه ميكردند.
واقعاً تفاوت انسانها چقدر ميتواند فاحش باشد. بعضيها همچو شهيد اصغر نجفي از همه چيز خود گذشتند و جانِ خود را تقديم كردند تا مابقي بمانند. و بعضيها هم در همين زمان، بزرگترين خيانتها را به مردم كردند.