زندگي نامه و وصيتنامه شهيد علي حسين صادقي
شهيد كربلايي علي حسين صادقي (1361ـ1331 )
شهيد "علي حسين" صادقي فرزند "محمد حنيفه" و "بيگم" در اولين روز از فروردين ماه سال يك هزار و سيصد و سي و يك در دامان خانوادهاي معطر از باران محبت و ارادت به خاندان عصمت و طهارت (ع) در روستاي "آق بلاغ" از توابع شهرستان قروه روييدن گرفت.
علي حسين با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي عالمانه و آگاهانه به ميدان رزم و مبارزه عليه ستمگران كوردل قدم نهاد و به صفوف مستحكم و خللناپذير سپاهيان اسلام پيوست. وي با عضويت رسمي در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در راستاي تحقق اهداف بلندش به انقلاب و كشور اسلامي مدت هاي مديدي خالصانه به نظام و ميهن اسلامي خدمت نمود. اين مجاهد في سبيل الله در بيست و نهمين روز از مهر ماه سال هزار سيصد و شصت و يك حين مأموريت در بخش دهگلان مورد اصابت تركش خمپاره منافقين قرار گرفت و از جام سرخ شهادت سيراب گرديد و مست از ايثار و خون در جمع افلاكيان آرميدن گرفت. مزار مطهر اين شهيد گرانقدر در گلزار شهداي زادگاهش واقع است. از شهيد صادقي دو فرزند پسر و دو فرزند دختر به يادگار مانده است.
فرازي از وصيتنامه شهيد:
من از طرف خدا آمدهام و به پيشگاه او برميگردم اما چه بهتر كه سعادتمندانه به پيش او برگردم. من خيلي خوشحال هستم در اين دنيا راه مثل حبيب بن مظاهر در دفاع از قرآن شهيد شوم. اي مردم و اي بازماندگان من پيرو خط روح الله آن بتشكن زمان خميني عزيز باشيد. اگر جنازه من آمد برادران يك به يك حق هيچگونه خرج كردن در راه من حتي يك ليوان آب را هم ندارند. من هيچگونه راضي نيستم كه براي من فاتحهخواني بگيرند چون آن مال از آن بچهها و همسرم صغرا ميباشد و همسرم هم درباره اموال اينجانب برادرانه شريك ميباشد. اگر تنها مردم بخواهند مجلسي بدون دادن حتي خرما فاتحه براي من بگيرند ولي اگر بخواهد در اين ميان چيزي خرج شود من يكي راض نيستم. هيچگونه قرض ندارم و از كسي هم طلب ندارم بجز پول دولت صندوق تعاوني و بانك كشاورزي. در پايان از تك تك مردم) مرا ببخشند و لذا خواهشمندم اگر شهيد شدم براي من گريه نكنيد چون راضي نيستم. و اي مردم بزرگ قريه لطف نموده جنازه من را نيز در پيش شهيدان قبلي اين ده دفن نمائيد.
الذين يقاتلون في سبيله: كساني كه در راه خدا نبرد ميكنند براي پيروزي اسلام بر كفر و براي قرآن عزيز جهاد ميكنند درجه آنها پيش خداوند تبارك و تعالي بسيار بسيار عالي و بلند مرتبه است. بنده كربلايي علي حسين صادقي كه به فرموده رهبر عاليقدر امام خميني دام ظله العالي براي پيروزي اسلام بر كفر و براي نابودي تمام ابرقدرتها و براي حفظ قرآن عزيز براي نبرد با منافقين داوطلب ميشوم كه براي نابودي دشمنان اسلام به جبهه داخلي اعزام ميشوم و بنده هيچگونه بدهكاري ندارم هيچ كسي مرا مجبور به رفتن به اين راه نكرده است.
فقط از خداوند تبارك و تعالي خواستارم كه مرا مورد عفو قرار بدهد و به تمام فاميلها و خانوادهام اعلام ميدارم كه هيچگونه ناراحتي نداشته باشند چون من براي حفظ قرآن به راه خدا يعني راهي كه حسين رفت و راهي كه محمد رفت و راهي كه شهيدان رفتند من هم راه آنان را ميروم چون من عاشق حسينم چون من عاشق شهادتم چون اگر 100 سال هم عمر كنم آخرش مردن است چه بهتر كه در اين راه بميرم و زير ظلم و ستم نروم شايد كه خون من هم ريشهاي از درخت انقلاب را آبياري كند خداحافظ شماها باد اي فرزندانم اگر در سنگر اسلام سلاحم بر زمين افتاد تو اي پسرم محمد سلاحم را بردار و بر عليه طاغوتيان دنيا بجنگ.
خداحافظ شماها باد
به اميد پيروزي اسلام بر كفر طاغوتيان عالم
عشق حسيني
راستي شهيدان بعد از شهادت چه ميشوند؟ شهيد علي حسين صادقي بعد از شهادت چه شد؟ اصلاً ما بعد از مردن، چه ميشويم، به كجا ميرويم؟ ما از كجا آمدهايم تا به كجا برويم؟
قرآن كريم ميفرمايد كه انالله و انا اليه راجعون. اي انسان شما از خدائيد از طرف او آمدهايد و به سوي او هم باز ميگرديد.
اما مهم اين است كه شما وقتي كه آمدهايد، چگونه بوديد و حال كه ميخواهيد برگرديد، چگونه برميگرديد.
اصلاً شما بايد چگونه شويد، تا برگشتن شما نيكو و زيبا باشد.
اگر ما از خدائيم پس چرا از برگشتن به نزد او ميترسيم. چرا از مرگ ميترسيم، مگر مرگ برگشت به سوي او نيست؟
نكند كه ما در مدت عمر خود، كاري كردهايم كه اكنون هم ترس داريم و هم شرم از برگشت. نكند كه ما حتي همان سرمايههاي اوليه را كه موقع آمدن او بر ما بخشيده بود را ضايع و تباه ساختهايم كه اكنون خوف از رجوع داريم. پس ترس از مرگ و ترس از رجوع به خدا، نشأت گرفته از ترس از خود است ترس از مرگ به خاطر ترس از عمل خود است.
در روايتي از امام صادق (ع) (گنجينه معرفت آيتالله حسنزاده آملي صفحه 70) سئوال شد كه آقا، ما به كجا برميگرديم و ميرويم؟ حضرت فرمود، ما به سوي اعمالمان برميگرديم.
انسان هم زرع است و هم زارع و هم مزرعه، ما در وجود و قلب خود هر چه را بكاريم، همان را برداشت خواهيم كرد.
هم ميتوان در مزرعه وجود خود، دانه كينه و كدورت و نفاق و دوري از خدا را كاشت و هم ميتوان دانه عبوديت و تقوي و حسن خلق را و مسلماً هر آنچه كاشتهايم، همان را در قيامت برداشت ميكنيم.
آري اين معارفي است كه در وصيتنامه شهيد علي حسين صادقي به بياني ديگر آمده. شهيد صادقي ميگويد، من از طرف خدا آمدهام. شهيد صادقي ميدانست كه بازگشت همه به سوي خداست. او ميدانست كه از همان جا كه آمده، به همان جا برميگردد. و اما مهم اين است كه از برگشت خود خوفي نداشت، بلكه بسيار شتاب در آن مينمود. شهيد صادقي در مزرعه وجود خود چه دانهاي را كاشته بود، كه با شهادت سرخ رنگش، بسوي برداشت آن شتافت؟