تاملي كوتاه در زندگي ماموستا سيد طه مشايخي
سيد طه مشايخي
طه مشايخي هفتم مردادماه 1321 در روستاي دادانه از توابع دهستان حسنآباد سنندج در خانوادهاي متدين متولد شد. پدرش حاج شيخ محمد مشايخي از برزگان منطقه بود در هفت سالگي در محضر پدر با قرآن آشنا شد و در قرائت و حفظ آن كوشيد. دروس مقدماتي علوم ديني را در همان دوران نوجواني نزد ملا علي نحوي در زادگاهش فرا گرفت و براي تكميل آموختههاي خود به روستاهاي همجوار رفت او در كسوت طلبگي در محضر اساتيد آن زمان از جمله ملا سيد رئوف حسيني و ملا اسماعيل بياني كسب فيض نمود از 20 سالگي كه پدرش دارفاني را وداع گفت مسئوليت و سرپرستي ساير اعضاي خانواده را به دوش گرفت در سال 1346 ازدواج نمود. روحاني و امام جماعت زادگاهش شد. و به تبيين مسائل ديني و شرعي پرداخت با پيروزي انقلاب اسلامي و با توجه به رسالت خطيري كه بهعنوان روحاني بهعهده داشت. همواره از حقانيت اسلام و انقلاب دفاع كرد و در مقابل افكار انحرافي ضد انقلاب شديداً مقاومت نمود گروهكهاي ضدانقلاب كه حضور او را در منطقه مانع پيشرفت و تبليغ افكار و ايدههاي خود ميدانستند به بهانههاي مختلف بارها او را مورد تهديد و اذيت و آزار قرار دادند يك بار هم او را دستگير و پس از آزار و اذيت بخاطر فشار مردم او را آزاد كردند اما اين سيد بزرگوار در كمال شجاعت در سخنرانيها و خطابههايش با دفاع از اسلام و آرمانهاي امام خميني (ره) همواره ضد انقلاب را دشمن اسلام و خائن به مردم معرفي مينمود و از تهديدهاي دشمن باكي نداشت گروهكها كه در مقابل مقاومت و افشاگريهاي سيد طه به تنگ آمده بودند در يك اقدام مذبوحانه در بهمن ماه 1360 اين روحاني آگاه و مردمي را كه در مسجد به عبادت مشغول بود دستگير و با انتقال به روستاي حلوان حدود 3 ماه او را زنداني كردند فشارهاي پيدرپي مردمي از يك طرف و از طرف ديگر ادامه باز داشت يك روحاني آگاه از خاندان سادات بنام منطقه و از همه مهمتر چون در ميان مردم از پايگاه ويژهاي برخوردار بود بر رسوائي هر چه بيشتر ضدانقلاب ميافزود و بيشتر مورد نفرت مردم قرار ميگرفتند ناچار شدند كه براي بار دوم نيز او را آزاد نمايند پس از رهائي از زندان به شهر سنندج مهاجرت كرد و بعد از چند سال سكونت در اين شهر تحصيلات خود را كاملتر نمود و مدرك تحصيلي علوم ديني را در سطح عالي (معادل ليسانس) اخذ نمود پس از برقراري امنيت نسبي در منطقه بنابه دعوت مردم مجدداً به زادگاهش برگشت و به فعاليت خود ادامه داد سرانجام پس از عمري خدمت به مردم در امر ترويج فرهنگ ديني و به جرم دفاع از اسلام و انقلاب اسلامي بيست و چهارم مهرماه 1366 به دست عوامل ضدانقلاب در يك اقدام تروريستي شربت شهادت را نوشيد.
«بيماران را شفا ميداد»
سيد طه انسان بزرگواري بود و با وجود اينكه از جايگاه علمي بالا برخوردار بود اما مثل ساير مردم سخت تلاش ميكرد و ميخواست با دستان خود زندگياش را اداره نمايد و در بيشتر مواقع دستانش بر اثر كار زياد پينه بسته بود از لحاظ طبابت او را به عنوان طبيبي حاذق ميشناختند و با استمداد از خدا و جد بزرگش پيا مبر گرامي اسلام (ص) و تجويز داروهاي گياهي بيماران را شفا ميداد و درب منزلش هميشه به سوي نيازمندان و دردمندان باز بود.[1]