يادي از شهيد پرويز حيدرنيا
استوار دوم شهید پرویز حیدرنیا
میخواست تا برای دوام و طول عمر امامخمینی(ره) دعا کنند، و امام (ره) را امید مستضعفان جهان میدانست و خطاب به خانوادهاش نوشته بود:«از شما خواستارم که امام و تمام رزمندگان اسلام را دعا کنید، خصوصاً امام عزیزمان خمینی بت شکن نمایندهی امام زمان (عج) و از خدای متعال طول عمر امام را خواستار باشید. این پیروزیهای که نصیب ما میشود از وجود امام است و همیشه این دعا را فراموش نکنید. خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار».
با این روحیه و انگیزهی الهی سالها در خط مقدم جبهه از میهن اسلامی دفاع کرد و در این راه جاودانه شد. در سال 1340 در یکی از روستاهای بیجار در حوزه نجفآباد بنام «پهنه بر» در خانوادهای متدین و مذهبی متولد شد. دوران کودکیاش در روستا سپری شد، با رسیدن به هفت سالگی به مدرسه رفت و تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سر نهاد، هنوز به سن نوجوانی نرسیده بود که والدینش در سال 1352 دار فانی را وداع گفتند و او تحت سرپرستی برادرش قرار گرفت، تحصیلات راهنمایی را در شهر بیجار به اتمام رسانید و به مقطع بالاتر راه یافت. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در دبیرستان درس میخواند و همراه سایر دانشآموزان در راهپیماییهای مردمی علیه رژیم ستمشاهی حضور پیدا میکرد، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال سوم دبیرستان درس و بحث را رها کرد و برای دفاع از نظام نوپای اسلامی وارد ارتش شد و با فراگیری آموزشهای مقدماتی گروهان یکم در گردان یکم تیپ 58 تکاور ذوالفقار سازماندهی شد و روانهی جبهههای نبرد حق علیه باطل گردید و پس از ماهها ایثار و فداکاری و حضور در صحنههای مختلف دفاع از میهن اسلامی در منطقهی عملیاتی فکه، در درگیری با دشمن بعثی به مقام رفیع شهادت نائل گردید و چون پیکرش در صحنهی جنگ باقی مانده بود تا ده سال کسی از شهادت وی اطلاعی نداشت و از سوی یگان خدمتی به عنوان مفقودالاثر وضعیت وی را به خانوادهاش اعلام نمودند و سرانجام بعد از پایان جنگ، پیکر پاک این سرباز دلیر اسلام که در عملیات والفجر 1 به شهادت رسیده بود در تاریخ 11/7/72 مورد شناسایی قرار گرفت و به محل زندگی خانوادهاش منتقل شده در گلزار مطهر شهدای بیجار در کنار دیگر همرزمانش آرام گرفت.
خدمت به اسلام
... من این جا (جبهه) جایم بسیار عالی است و خیلی هم به من خوش میگذرد، زیرا نظر خدا با ماست. من افتخار میکنم بر اینکه توانستهام به اینجا بیایم و به نوبت خودم توانسته باشم، خدمتی به اسلام عزیز و همچنین این مرز و بوم بکنم. خداوند بهترین حافظ و نگهبان است و اوست مهربانترین مهربانان «فالله خیر حافظا و هو الرحم الراحمین»
(فرازی از نامهی شهید پرویز حیدرنیا زمانی که در جبهه حضور داشته است.)