فرازی از وصیتنامهی شهید عبدالله جويايي 8 روز قبل از شهادت
استوار دوم شهید عبدالله جویایی
....... در تاریخ 21/7/1359 به دستور فرماندهی جنگ به جبههی گیلانغرب اعزام شدیم، در ساعت 7 شب به محل رسیدیم. صدای توپ و تانک از همه جا به گوش میرسید و توپخانهی دشمن اطراف ما را میکوبید. شب را به صبح رساندیم، و در ساعات اولیهی صبح، شروع به ساخت سنگر کردیم و خود را آماده نمودیم. روز جمعه جهت سرکشی به شهر ایلام رفتیم، در آنجا مناظر فجیع و تکان دهندهای دیدیم، تمام شهر به وسیلهی دژخیمان از خدا بیخبر ویران شده بود، این مناظر قوت قلب بیشتر در من ایجاد کرد، تا آخرین نفس و تا آخرین لحظه از کشور و ملت عزیز ایران دفاع کنم.
(برگرفته از یادداشتهای شهید عبدالله جویایی)
فرازهای از وصیتنامهی شهید در هشتم دی ماه سال 1359 و هشت روز قبل از شهادت نگاشته شده است.
این وصیت نامه را در تاریخ 8/10/1359 در ساعت 5 بعدازظهر به رشته تحریر درمیآورم تا باشد خاطرهای از بندهی حقیر به امام امت و مردم مسلمان و شهید پرور ایران و پدران و مادران و برادران و خواهران مسلمان.
.... بیشتر در فکر خدمت به اسلام بوده و از تجاوزات از خدا بیخبران و مزدوران جلوگیری کنند تا آب و خاک این ملت مورد تعرض هیچ ابر قدرتی قرار نگیرد.
من از دوردست یکایک شما ملت مسلمان را میفشارم و انتظارم از جوانان این است که (تحت) وسوسهی شیطان قرار نگیرند و پشتیبان امام و انقلاب باشید.
... انشاءالله که قلههای جهان به دست شما مسلمانان و نوجوانان و جوانان فتح خواهد شد و هیچ شکی به خود راه ندهید، آینده خوب در پیش روی شما خواهد بود.