در تخلیه‌ی مجروحین و شهدا فعالیت چشم‌گیری داشت و با شجاعت به میدان خطر می‌رفت تا مجروحین جنگی را به مراکز درمانی برساند.

گروهبان دوم شهید احمد امانی

راننده آمبولانس بود، در روزهایی که کردستان با حضور نامشروع گروهکهای ضدانقلاب اشغال شده بود، بارها در درگیری به مصاف دشمن رفت. در تخلیهی مجروحین و شهدا فعالیت چشمگیری داشت و با شجاعت به میدان خطر میرفت تا مجروحین جنگی را به مراکز درمانی برساند. در تابستان سال 1359 که پاکسازی روستاهای کردستان آغاز شده بود، مدام درگیر جنگ با ضد انقلاب بود و در همان روزها فرمانده گردان 533 بهداری به فرمانده لشکر 28 پیاده کردستان چنین گزارش میکند: « برای گروهبان سوم یاد شدهی بالا که در اوج‌‌ درگیری عملیات اخیر لشکر، فعالیت چشم‌‌گیری در مورد تخلیهی مجروحین با آمبولانس از خود نشان داده، تقاضا یکسال ارشدیت میگردد.»

وی در سال 1336 در یکی از روستاهای کامیاران به نام « اشترمل » دیده به جهان هستی گشود پدرش بوچان کشاورز بود و مادرش حمیده نام داشت. با سپری شدن ایام کودکی تحصیلات ابتدائی را در زادگاهش به اتمام رسانید. پس از یکسال تحصیل در مقطع راهنمایی ترک تحصیل نمود. چندسالی را به کارگری مشغول شد، حتی گاهی برای کار کردن به شهرهای دور و نزدیک هم سفر میکرد. در سال 1355 در حین خدمت سربازی، به صورت پیمانی وارد نیروی زمینی ارتش شد و با فراگیری آموزشهای رزمي فعالیت خود را در پشتیبانی لشکر 28 پیادهی کردستان آغاز کرد. در بدو خدمت در گردان 533 بهداری به عنوان سر رانندهی خودرو سبک انجام وظیفه مینمود و بعدها با اخذ درجهی گروهبان سومی به عنوان فرماندهی گروه خودرویی گروهان یکم منصوب گردید. در خردادماه سال 1356 ازدواج نمود و اولین فرزندش در سال 1357 متولد شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در اسفندماه سال 1357 وقتی که گروهکهای ضد انقلاب و وابستگان رژیم ستمشاهی به جنگ مسلحانه با نظام نوپای اسلامی به پا خاستند و پادگان نظامی سنندج را به محاصرهی خود درآوردند، در کنار دیگر همرزمانش مردانه به دفاع برخاست و تا آغاز پاکسازی سنندج، با همهی وجود از پادگان دفاع نمود. در فروردین ماه سال 1359 که تصمیم به آزادسازی سنندج گرفته شد، همراه سایر نیروهای مسلح در مأموریتهای مختلف حضور پیدا کرد و با آغاز پاکسازی روستاهای اطراف سنندج - که به منطقه جنگی تمام عیار تبدیل شده بود- بارها تا مرز شهادت پیش رفت و سرانجام پس از پنج سال خدمت صادقانه در ارتش، در حالی که به عنوان رانندهی آمبولانس مأموریت داشت تا تعدادی از مجروحان را به بیمارستان کرمانشاه انتقال دهد، در هجدهم آذرماه سال 1359 در کمین کید عناصر ضد انقلاب قرار گرفت و پرندهی روحش در بیکرانگی ابدیت به پرواز درآمد. از این دلاور مرد دو فرزند دختر به یادگار مانده است. پیکر پاکش در قبرستان پیرمحمد سنندج مدفون است.

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده