خاطره اي از دانش آموز شهيد ملك روحي
شهيد: ملك روحي | |
تاريخ تولد: 30/6/1347 | |
تاريخ شهادت: 20/5/1367 | |
محل شهادت: روستاي محراب كامياران |
«پيشنماز»1
ملك وقتي به جمع ما پيوست دانش آموز بود، اما براي ما نقش معلم داشت، مدتي به عنوان مسئول در خدمتشان بودم، اكثر اوقات مشغول تلاوت قرآن بود، هرگاه خودش در عمليات حضور نداشت هنگام بازگشت بچهها، برنامه استقبال مفصلي تدارك ميديد و به گرمي ابراز احساسات مي كرد و با چاي و شربت از بچههاي عمليات پذيرايي ميكرد. تمام آن مدت كسي را نديدم كه بتواند صبحها از ملك پيشي بگيرد و مسجد را نظافت كند. گاهي اوقات پيش ميآمد كه بنا به وظيفه تذكراتي بدهم اگر هم گاهي عصباني ميشدم، ملك با چنان متانتي برخورد ميكرد كه فوق تصور بود و موجب ميشد كه من از خشم و عصبانيت پشيمان شوم. يك روز جلسهاي تشكيل داديم تا پيشنماز انتخاب كنيم؛ همة رزمندگان بدون استثناء، ايشان را انتخاب كردند، پس از انتخاب ايشان، گويي قضاي الهي اين بود كه ما از اين فيض و بركت محروم شويم، يكي از برادران پاسدار خراساني آمد و گفت: شنيدهام، برادر ملك روحي پيش نماز شما هستند، پس از مشورتهايي كه كردهايم ايشان را به عنوان مسئول بهداري نيروهاي مستقر در روستاي محراب انتخاب كردهايم كه بايد همراه ما بيايند. وقتي ملك از موضوع مطلع شد، بلافاصله آماده شد و راهي شد. اما گويا خداوند اينگونه مقرر كرده بود كه در يك روز دو جلسه، در دو منطقة، دور از هم برگزار شود و تصميم هر دو جلسه به انتخاب شهيد ملك روحي بينجامد. شهيد روحي همان شب كه به جمع رزمندگان مستقر در روستاي محراب پيوست، پايگاه مذكور مورد هجوم ضد انقلاب قرار گرفت، ايشان همچون ميوة نوبر در آغاز حمله به شهادت رسيد.
1- به نقل از آقاي مرادعلي شفيعي همرزم شهيد.