کد خبر : ۳۸۹۶۰۰
۱۴:۰۳

۱۳۹۵/۰۵/۲۴
الهي تركشی قليل و استراحتي كثير!!!

خاطره اي ازشهيد ناصر فاضل شیرازی به نقل از يكي از همرزمانش

براي ما گفته شهيد فاضل درخصوص شهادت همزمانش با شهادت سر باز نجف آبادي حيرت بر انگيز بود.


خاطره اي ازشهيدناصر فاضل شیرازی

به نقل از يكي از همرزمانش،آقاي مرتضي كشكولي

نوید شاهد لرستان:مسئول عمليات لشگر 57 ابو الفضل د رزمان دفاع مقدس شهيد ناصر فاضل شيرازي بود كه حقا زحمات طاقت فرسايي د ريگان انجام داد ،د ربين پرسنل يگان ايشان به شوخ طبعي و بذله گويي مشهور بود به عنوان مثال تكيه كلام ايشان در زمان خستگي مفرط ناشي از كار اين جمله معروف بود كه (الهي تركش قليل و استراحتي كثير) د رعمليات كر بلاي 5 سر بازي اهل نجف آباد اصفهان به عنوان بي سيم چي محور در سنگر فرماندهي انجام وظيفه مي كرد كه به خاطر اينكه قبلا مجروح شده بود بيش از حد معمول احتياط مي كرد چنانكه حتي ترددبه خارج از سنگر رابه ويژه د رمقا طع آتش باران به ندرت انجام مي داد بارها شنيده شده بود كه شهيد فاضل براي روحيه دادن به ايشان تسلي داده بود كه نترس اگر بنا باشد شهيد شويم ما هر دو با هم شهيد مي شويم . خوب اكثر برادراني كه اين جمله راشنيده بودند بناي شوخ طبعي گذاشته بودند تا روز موعود كه مهمان داشتيم آقايان حاج اسفنديار پور نماينده مردم كوهدشت درمجلس شو راي اسلامي و برا دران شهيد محمد باقر و دو نفر روحاني به نام حجه الاسلام هادي قبادي و شب را د رسنگر محور با شهيد فاضل و بنده پيش هم بوديم صبح بعد از نماز بنده با مهمانها ديگر نخوابيديم ديدم شهيد خيلي به ظاهر خسته به نظر مي رسد به ايشان گفتم شما اگر خسته اي بخواب كه دوباره گفت : نه حاجي خوابم نمي آيد . نزديكيهاي هشت و نیم يا نه صبح ايشان گفتند چون شهر شلوغ است مي رويم درسنگر كناري كه مر بوط به بچه هاي اطلاعات است كالك را بكشم و به قرار گاه تحويل دهم بنده هم موافقت كردم بعد از صرف صبحانه ما با مهمانهايمان در بيرون از سنگر روي خاكريز نشسته بوديم بي سيم چي نجف آبادي هم هم مثل سابق داخل سنگر كه آتش توپخانه عراق روي محور شروه شد چون گلوله هاي توپ هر لحظه فا صله اش با سنگر محور نزديك مي شد ما مجبور شديم لحظه به لحظه به سنگر نزديك و نزديك تر مي شد و نها يتا آتش چنان سنگين و نزديك شد كه ما مجبور شديم سرا سيمه به داخل سنگر فرماندهي پناه بگيريم د رهمين اثنا دو گلو له توپ د ركنار و د ربين دو سنگر فرماندهي و اطلاعات فرو د آمد و متعاقب آن سر باز نجف آبادي با تكبير الله اكبر و صداي بلند خود را به سنگر فرماندهي رساند و در آستانه درب سنگر افتاد ما سرا سيمه به سمت ايشان دويديم تا اگر كمكي از دستماي بر آيد اقدام نماييم د ربازديدي اوليه هيچ آثار ياز جراحات نديديم و چون بنده سا بقه ذهني از ايشان داشتم خيال كردم روحيه اش را از دست داده است و بعد از چند ثا نيه تلاش براي به هوش آوردن ايشان انجام شد به اندازه سر سو زني خون از زير پاي چپ ايشان جاري شده بود به گونه اي كه حتي لباسش را هم خوني نكرده بود د رهمين حين صدايي د رمحوطه محور به گوش رسيد كه داد مي زد فاضل تر كش خورده كمك كنيد سر باز نجف آبادي در دم شهيد شدند و شهيد فاضل كه پايش قطع شده بود به اورژانس عقب سنگر منتقل شد و در بيما رستان تهران به شهادت رسيد براي ما گفته شهيد فاضل د رخصوص شهادت همزمانش با شهادت سر باز نجف آبادي حيرت بر انگيز بود.

منبع:سیستم اطلاعاتی معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهیدلرستان



گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه