خاطراتي از دانش آموز شهيد محمد كمال حبيبي
شهيد: محمد كمال حبيبي |
|
تاريخ تولد: 1/8/1342 | |
تاريخ شهادت: 21/11/62 | |
محل شهادت: جبهه جنوب |
«اجر و پاداش»1
تلاش و تكاپوي كمال، بيش از اندازه بود، فعاليتهاي او فقط به حضور در بسيج خلاصه نميشد، حضور مستمري هم در صحنههاي فرهنگي، ورزشي و اجتماعي داشت؛ تمام وقتش پر بود: مدرسه، ورزش، بسيج، تئاتر، سرود و حضور فعال در ساير صحنههاي اجتماعي از برنامههاي او بود. اوايل پيروزي انقلاب در قالب نيروهاي جهاد سازندگي به اتفاق تعدادي از دوستانش به روستاهاي اطراف مي رفتند تا در امر برداشت گندم به مردم كمك كنند، وقتي كه به منزل بر ميگشت بيش از حد خسته بود، چون قبلاً از اين نوع كارها نكرده بود، مدتهاي مديدي در اين زمينه تلاش ميكرد، روزي مادرم از ايشان سؤال كرد كمال جان! شما كه اين همه زحمت ميكشيد، آيا بابت كارتان دستمزد هم دريافت مي كنيد؟ احساس كرديم اين سؤال بر او گران آمده است؛ دوست نداشت اين سؤال از او پرسيده شود، چند لحظه سكوت كرد بعد گفت: مادر! مگر مولايم علي (ع) براي انجام دادن چنين كارهايي پول ميگرفت تا ما امروز پولي بگيريم؟ ما اين تلاش را براي سرافرازي ميهن اسلامي انجام ميدهيم و اجر و پاداش آن را هم از حضرت دوست طلب ميكنيم. با شنيدن اين جواب، همه منقلب شديم.
«شبهاي سرد»1
يكي از همرزمان كمال ميگفت: با هم در منطقة عملياتي بوديم، وضعيت امكانات، خيلي مناسب نبود، از بعضي جهات خصوصاً وسايل گرما زا در مضيقه قرار داشتيم، خصوصاً بعضي از شبها كه دماي هوا خيلي پايين ميآمد پتو كفاف رزمندگان را نميداد، با كمال داخل يك چادر بوديم هر شبي كه ميديد هوا سرد است به بهانههايي نميخوابيد و پتويش را به بچهها ميداد تا استراحت كنند. خيلي از مواقع بخاطر آسايش همرزمانش خودش را به سختي و زحمت ميانداخت اعمال و رفتار او تجسم واقعي ايثار بود.